خودکاری تو
بیهوده
لای انگشتان شاعری بی عار
که مینویسد از ساق و ران
یا در دست یک سیاست مدار
قطع نامه امضا می کند با تو وُ
حکم دار
خودکارم
تمام واژه های حرام را بگو تا بیایند
می خواهم شعری بنویسم
و در آن «تو» را
به لجن بکشم
تو را که غریب ترین چیز است برای تو
آن چه می نویسد این خودکار
عکس : فرزان الف