صبر کن رفیق


هر چه می نویسم
فعل ها ماضی می شوند
می آیند وُ
روی کاغذ
آرام
می میرند
هر چه می گویم
با خودم
هی مضارع می شوند فعل ها
و جمله ها
اگرچه کلفت اند
ولی امیدی نیست در آن ها
حالی نیست
گذشته هست وُ
آینده ای که بارها بر ما گذشته
و مایی که تنها در حال می میریم
و مرگ
که خود اتفاقی ست
که در گذشته شروع شده
و حالا تمام
نمی شود

کمی صبر داشته باش رفیق
الان
تازه نیمه شبِ شرعی ست
باید تا خود صبح
بیدار باشیم

منبع: صفحه فیسبوک فرزان الف