اَلشَعب یُرید إسقاط النّظام!
[مَردم خواهان سرنگونیِ این سیستم هستند]
گوش کن، گوش کن : “مُظاهرات سِلمی یه تو چرا تیر می زنی؟ تو که آبت رو نبُردند، خاک ات رو نبردند. چرا تیر می زنی؟”.
می گوئیم اعتراضِ مسالمت آمیز حقّ ما است، می گوئیم آب و خاک حق ما است، زندگی حق ما است! می گوئیم زندگی می خواهیم؛ اما آن ها به ما تیر می زنند! و چرا کسانی که ظلم به مردم را می بینند، همچنان واکُنشی دَر خوِر، نشان نمی دهند؟ واکنشِ در خور به اعلام همدردی با مردم و محکوم کردن سرکوبگری و کُشتار ختم نمی شود. این اقدامات کافی نیست!
مردمِ به جان آمده و تحت ستم، رهائی از سِتمگری و ستمگران را می خواهند. مردم، سرنگونی رژیم جور و جهل را می خواهند. کفِ خواسته های مردم سرنگونیِ رژیم فاسدِ ویرانگر و ظالم آخوندی است. هر کس صدای مردم را نشنیده بگیرد، هر کس این جنایت ها را ندیده بگیرد، همدست با این خون آشامان است!
گوش کن: فریاد می زند تشنه ام! و به جای بازپس دادن آب که حقّ او است، با گلوله قلبش را سوراخ می کنند. نگاه کن، ببین کسا نی که تشنه لبان را هدف گلوله هایشان قرار می دهند، همان شیادّان دین فروشی هستند که پول های هنگفت می گیرند تا روضه ی تشنه لبان کربلا را عَر بزنند!
ببین، ببین! زمین سُرخ شده از خونِ مردمی که زندگی خواستند و جُز تیر پاسخی نگرفتند: تیر، تیر، تیر! دیروز تیر و موشک های صدام، امروز زندان، باتوم و تیرهای خامنه ای!
شیبان: اعدام، گلوله! شیبان: اعدام، گلوله! این بود تمامِ آنچه بر ما گذشت! گذشت، با حبس و تیر گذشت! گذشت، ولی ما نمی گذریم! ما به خونخواهیِ فرزندانمان تا سرنگونی رژیم خون آشام، می جنگیم! و بدانید که این إنتفاضه به انقلاب ختم می شود!
این به پاخیزی، تنها یک پایان دارد و آن؛ رهائی است! رهائی از سانترالیسم، فاشیسم، کاپیتالیسم، تئوکراسی و دیگر همدستانش! حکومتِ مرکزی نمی خواهیم، استبداد و اقتدارگری نمی خواهیم، سرکوب و کُشتار نمی خواهیم! شیادان دین فروش، توزیع نا عادلانه ی ثروت نمی خواهیم! و از تبعیض، از نابسامانی، از جور و جهل به جان آمده ایم! فقط یک خواسته داریم که آن زندگی است. یک زیست طبیعی: یعنی آزادی، کرامتِ انسانی، عدل و برابری! زیست طبیعی یعنی پاسخِ “من تشنه ام”، گلوله نیست!
گوش کن، گوش کن! امروز شرافت، فقط اینگونه اثبات می شود. امروز شرافت، فقط اینگونه معنا می شود: با سرنگون کردن این هیولا که خود را نظام اسلامی می نامد!
الشعب یُرید اِسقاط النظام!
سهیل عربی، زندان رجائی شهر کرج / ۳۰ تیر ماه ۱۴۰۰