نمادهای سرمایهداری (بانکها، بنگاههای املاک، آژانسهای کار موقتی، نمایندهگیهای فروش اتوموبیل) و نیز کلانتریهای پلیس به شیوههای مختلف مورد حمله قرار گرفتهاند: شکستن ویترینها، مخدوش کردنِ نمای عمارتها با کپسولهای رنگپاش، تخم مرغهای رنگی، یا گرافیتی. گاهی حتا دیده شده که سوپرمارکتها مورد دستبرد قرار گرفتهاند! و البته، زد و خوردهایی با پلیس در شرایط متفاوت (در راهپیماییهای گستردهی «یکپارچه»، در راهپیماییهای خودجوش، و در میدان جمهوری).
از دهها سال پیش، گفتمان قدرتِ دولتی و رسانهای همواره همین بوده است: «خرابکاران» اقلیتی هستند که باید از «تظاهرکنندگانِ واقعی» تمیز داده شوند. از سوی دیگر، در اینجا هم – مانند هر جنبش اجتماعی دیگر – با گفتارِ زنندهی عدهای از تظاهرکنندگان روبرو هستیم که «خرابکاران» را با عناوینی چون مأمور یا همدستِ پلیس متهم میکنند. اینها اساسن اتهاماتی عجیب و غریب و دروغین و در عین حال سنگین و خطرناک هستند.
خرابکارها در عین حال همانهایی هستند که وقتی چشمانت دیگر سوی دیدن ندارند دستانت را میگیرند و برای خروج از محدودهی گاز اشکآور یاریات میدهند؛ همانها که با تزریقِ سِرُمهای فیزیولوژیک توانِ چشم گشودن را به تو بازمیگردانند؛ همانها که تراکتها را پخش میکنند؛ آنها که باندرولها را حمل میکنند؛ آنها که متنها را مینویسند؛ آنها که صندوقهای اعتصاب، کمیتههای ضد سرکوب، فضاهای غذاخوری، باجههای اطلاعات و مراسمِ حمایتی را سازماندهی میکنند؛ همانها که در مجامع مردمی و البته در تظاهرات شرکت میکنند.
قدرتمندترین جنبشها آنهایی هستند که موفق به ایجادِ همزیستی میان انواع متعددی از روشهای مبارزاتی شوند: تکثیرِ اَشکال مختلفِ تظاهرات، اعتصابات، آکسیونها، تسخیر [فضاهای عمومی]، مجامع، و غیره.
همه میتوانند به «خرابکار» تبدیل شوند، زیرا این قدرتِ [حاکم] است که این واژه را برای توصیف اَعمال ما به کار میگیرد. واکنش به وحشیگریهای پلیس، ابراز خشممان، دفاع از خود در برابر ناعدالتیها، تمام اینها میتوانند از ما «خرابکار» بسازند.
هرجا که واژهی «خشونت» عَلَم شود، ما از همبستگی، انرژی جمعی، عکسالعملِ مفید، مقدماتِ بقا، عصیان و امیالِ مشترک سخن میگوییم.
ما همواره کارهایی بس فراتر از «خرابکاری» انجام خواهیم داد. از آنجا که نباید تفاوتی میان فعالیتهای مشترک در هر جنبش قائل شد، امروز بار دیگر میگوییم: «ما همـــــــه خرابکار هستیم!»
متن در مجمع عمومی مردمیِ (۱۹ آوریل) در میدان جمهوری (کمون) قرائت شد و مورد حمایت قاطع حاضرین قرار گرفت.
متن از صفحه مهدی حسینی