قسمتی از مقاله ( کمون پاریس و ایده دولت) میخائیل باکونین – ١٨٧١


قسمتی از مقاله ( کمون پاریس و ایده دولت) میخائیل باکونین – ١٨٧١

“سوسیالیسم انقلابی به تازگی اولین تظاهرات خود را، بطور باشکوه و عملی، در کمون پاریس به انجام رسانده است .

من طرفدار کمون پاریس هستم چون هم توسط جلادان ارتجاع سلطنتی و هم مذهبی قتل عام و غرق در خون شد، به همین دلیل  در خاطر و قلب پرولتاریای اروپا سَر زِنده و قدرتمندتر ظاهر می شود.

من بیش از هر چیز از آن حمایت می کنم زیرا آن  نفی جسورانه و صریح دولت بود.

این یک واقعیت تاریخی بسیار مهم است که نفی دولت بایستی به ویژه در فرانسه  که تا کنون کشور برتر تمرکز سیاسی بوده  است آشکار می شد، و اینکه باید پیش از هرجای دیگر پاریس، این سرچشمه تاریخی تمدن بزرگ فرانسە، ابتکار عمل را بدست می گرفت.

پاریس تاج خود را برمی دارد و سقوط خود را با شور و شوق اعلام می کند تا به فرانسه، به اروپا، و به تمام جهان آزادی و زندگی بدهد!

پاریس، بار دیگر از نقش تاریخی خود  در توانایی  پیش بردن و نشان دادن مبارزه به همه مردم زیر دست جانبداری میکند.

(و به راستی کدام توده های مردم برده نیستند؟)

راه بی نظیر رهایی و نجات !

کمون پاریس، ضربه مهلکی به سنت های سیاسی رادیکالیسم بورژوایی وارد کرد و زمینه ای واقعی برای سوسیالیسم انقلابی فراهم نمود!

پاریس، بار دیگر خشم و نفرت همه باندهای مرتجع فرانسه و اروپا را متوجه خود میکند!

پاریس در زیر ویرانه هایش مدفون شده است تا تضاد جدی را با واکنش پیروزمندانه بیان کند.  با فاجعه خود، عزت و آینده فرانسه را نجات داد و برای اطمینان دادن به جامعه بشری اثبات کرد که اگر زندگی، هوش و قدرت اخلاقی  منتسب به طبقات بالادست ناپدید شوند، در پرولتاریا یک انرژی و پتانسیل بالقوه باقی مانده است !

پاریس، آغازگر عصیان عصر نوین، دوران رهایی نهایی و کامل توده‌های مردم و همبستگی آنهاست، اینکه پاریس از این پس در آن سوی مرزهای دولتی و برخلاف تمام آنها قرار گرفته یک امر واقعی است.

پاریس که میهن پرستی را ویران می کند و دین انسانیت را بر ویرانه های آن بنا می کند!

پاریس که خود را اومانیست و بی خدا معرفی می کند و افسانه های دینی را با واقعیت های بزرگ زندگی اجتماعی و ایمان به علم جایگزین می کند، جایگزینی اصول آزادی، عدالت، برابری و برادری، این اصول ابدی اخلاقی بشر با تمام دروغ ها، بی عدالتی های مذهبی، سیاسی و اخلاق قانونی!

پاریس قهرمان، منطقی و وفادار، با ایمان خروشان خود حتی در سقوط و نابودی باشکوهش مؤید سرنوشت بشر می شود،  و این باور را در نسل های آینده بسیار پرانرژی و زنده تر نگه می‌دارد!

پاریس غرق در خون دلهای سخاوتمند فرزندانش-در واقع، بشر تحت لوای عکس العملهای از پیش تعیین شده و بین المللی اروپا مصلوب به صلیبی شده که بی واسطه از همه کلیساهای مسیحی و آن کشیش اعظم گناهکار، پاپ، الهام میگیرد.

اما انقلاب بین المللی و همبستگی بعدی مردم، رستاخیز پاریس خواهد بود.

چه مفهوم واقعی و چه  دستاورد با ارزش و مفیدی در طول دو ماه از موجودیت و سقوط!

پاریس برای همیشه در خاطرها می ماند.”

بخش رسانه‌ ای فدراسیون عصرآنارشیسم

(بخشی از خودسازماندهی‌های فدراسیون عصرآنارشیسم)