دور از ذهن نیست که اگر هنگامی با یک موجود فضایی صحبت کنید و از آن بپرسید که کلاسیکترین اپوزیسیون جمهوری اسلامی حاکم بر جغرافیای ایران چیست؟ بی شک به رضا پهلوی اشاره کند. این که رضا پهلوی هربار با ذائقۀ بازار، نحوۀ فروش خود را عوض میکند بحث جالبی است اما در این بازار مکاره اگر کلاسیکترین اپوزیسیون بگوید از اپوزیسیون گذشتم یعنی خاک بر سرم که با چهلوچند سال فرصت، اینهمه امکانات و شهرت و… نتوانستم منظور غایی از اپوزیسیونبودن خود را مستفاد کنم و دیکتاتوری مورد نظر خود را لااقل به ظهور برسانم.
عدم افق تفسیری نو یعنی سندروم بازگشت به امپراتوری و نوستالژی بوی چکمه که به جد در رسانههای جعل خبر مشهود است؛ باعث آن شده که آلترناتیو را به جای دیدن در جوامع مختلف انسانی جغرافیای موسوم به ایران، تنها در یک چهره ببینند!
درخواست شخصیت کاریزماتیک از جوامع انسانی موجود در جغرافیای موسوم به ایران (ملیتها/اقوام)، از شمال غرب تا جنوب شرق و از شمال شرق تا جنوب غرب غیرممکن است؛ زیرا این جوامع برخلاف اپوزیسیون درمانده و مفلوک، مترقی، پرشکوه و مدرن هستند.
گفتمان ولایتسازی از پهلویسم از پس دستگاه فکتسازی گمان و پروپاگاندای رسانهای، طبل تو خالی غازی ست که نهایتاً نتیجۀ ترس از عدم حاکمیت اقتدار مرکزی در آیندۀ ایران است این همان چیزی است که پهلوی از آن به نام آنارشیسم نام میبرد.
خودسازماندهی و خودگردانی داخلی جامعه، به واسطۀ خردجمعی و دموکراسی مستقیم اعم از زندگی روزمره تا جنگ با سیستم حاکم یقیناً خار در چشم هراقتدارگرا ست. چه رسد که آن اقتدارگرا خودسازماندهی مردمی را از دی تا آبان و هماکنون دیده باشند و آن اقتدارگرا هم همان باشد که از فرودستسازی و جنایت علیه تورکان به نام نجات آذربایجان نام ببرد.
اعتماد به نفس ناشی از نادانی و بی خبری و در تَنگ تُنگ خویش زیستن باعث میشود که کسی بگوید که نمیداند چرا زبان مادری مهم است اما این بیشتر قابل درک میشود اگر تنها فضیلت آنشخص شاهزادهبودن آنشخص باشد.
پوزیسیون در معاشقۀ طولانی و جدی و عالی خود با این اپوزیسیون احمق گاهی واکنش نشان میدهد. چه خوب است برای حکومت اسلامی که دیگریش را اپوزیسیون احمق و ناکارآمد و تنپرور جا بزند زیرا اپوزیسیونش جوامعی پخته، مترقی، همیار و باسابقه در جنگ با سپاه «پاسداران انقلاب اسلامی» هستند.
افتخار به «ایلات»؟ پس از قتل و تبعید به خودش ایلات!
آنارشیستها به عنوان بخشی از عموم مردم که به خودسازی و خودسازماندهی و خودگردانی و پاسخگویی به خود تأکید دارند به کنار، همین سیاسیون و اپوزیسیون چه غلطی میکنند و تا چه حد حقیرند که همچنین آدمی، اینچنین حرفهای رذیلانهای میزند و آنها دست به سینه خاموشاند.
شخصی صرفاً در یک بیانیهاش دستوردهی دارد، خواهان دستبهدستشدن قدرت مرکزی است، ترس از خودسازماندهیهای مردمی دارد، نگاه سانتیمانتال به ارتش دارد!
این تنها یک پارهگفتمان مبتذل نیست این ابتذال در نمایش امر مبتذل است.
مطلب دریافتی