«اندر احوالات کارگر، برده و بنده، به بهانهٔ اراجیف دزد_قصابان و خواست تبعید اجباری پناهجویان»
آخوند_قصاب مصطفی پورمحمدی، کاندیدای ریاستجمهوری، در صداوسیمای ملایی گفت: «اغلب کسانی که حرف میزنند، نویسندگان و سخنورهای خوبی هستند اما کارگزاران خوبی نیستند و دستشان به آچار و پیچگوشتی و بیل و کلنگ نخورده است.»
آخوند_جلاد و بیل و کلنگ…
خیلی دردناک است این حرف…
ببینید چقدر این آدم پست و رذل و بی شرافت و خداوندگار تلون است که در روز روشن از دین و دولت و دزدی و قصابی و رانت پول در میآورد اما در لفافه خود را کارگر میخواند.
کارگر کسی است که ابزار کارش را از او دزدیدهای بی وجود. پول پالایشگاه و ناوگانهای زمینی و هوایی و دریایی منابع زیستمحیطی را بخور و بگو کارگرم…
وای بر ما مردم که کارگر هستیم و تا بازار کاری هست، کارگر هم هست.
و صد وای بر ما که بردهایم…
دزد_سربردار محمدباقر خالیباف، نامزد ریاستجمهوری، با حضور در صداوسیمای ولایی گفت: «باید از یک میلیون هکتار زمینی که در محدوده شهرها و روستاها «افتاده»، استفاده شود.»
برده کسی است که زمینش را از او دزدیدهاند. برده دو نوع دارد: قانونی و غیرقانونی.
غالباً بردهٔ قانونی شهروند درون یک مرز است. زمینی ندارد که در آن سکونت کند، کشت کند یا واگذار کند و… برای کار به شهرهای بزرگ میرود. صبح تا شب لااقل دوشیفت کار میکند تا در قبال پولی بتواند در حاشیهٔ شهرهای بزرگ، در جایی بسیار شبیه قبر، شبش را، ضمن نان شب را سقزدن، به صبح برساند. تحصیل که ممکن نیست زیرا خانم/آقا_زاده نیستیم و در بهترین حالت اگر از درد درگیر آقازادگان کاسب مواد نشویم، تا ابد در این چرخه خود و فرزندانمان محکوم به بردگیاند.
داود معصومی، معاون سازمان مهاجرستیزی، با بیان اینکه «اتباع افغانستانی و غیرافغانستانی باید قدم به قدم با مسئولان ایران همراه و همسو شوند»، گفت: «دشمنان در سالهای گذشته با تشویش اذهان عمومی، نسبت به اتباع افعانستانی، عملیاتهای روانی در کشور به راه انداختهاند.»
برای انسداد کامل مرزهای شرقی بودجه پیشبینی کردیم و طبق برنامۀ هفتم، اتباع غیرایرانی غیرمجاز حتماً از کشور خارج خواهند شد.
دزد_سربردار محمدباقر خالیباف، در زرزر ویژهٔ صداوسیمای خلائی
مسعود پزشکیان، کاندیدای انتصابات ریاستجمهوری ایران میگوید در صورت پیروزی مرز مشترک با افغانستان را میبندد.
وجهمشترک انواع بردگی همین تبعید اجباریست؛ با این همه بردهٔ غیرقانونیبودن، یعنی تحقیرهای بسیار بیشتر، کار بسیار طاقتفرساتر، ناعدالتیهای سیستماتیک، در مضن اتهامات سیاستمدارانبودن و خلاصه، عید قربان بازیگران زر و زور و دروغشدن.
روزی میگویند: «تروریست بکش تا نان شبت بدهیم» و سادهدلی و فقرت تو را تروریست میکند و در بهترین حالت، جیرهخور رهبر اقلیم خودمختار موسوم به خراسان رضوی.
روزی میگویند: «خواهر و برادر مایید.» تا تمام ساختمانهای کشورشان را تقریباً بی دستمزد بسازی و چشمانت خونین است که معشوقت در خانههایشان کلفتی میکند.
در نهایت هم برای دلخوشکُنک سطلعنطلب و نژادپرست و شیعیان دوآتیشه، هروقت که بخواهند، در نهایت شقاوت و همراه هزاران رفتار غیرقابل باور، به جایی میفرستندت که از آن، به هزار دلیل معلوم، تبعید اجباری شدی.
برایت هشتگ میزنند که
اخراج افغانی، مطالبهٔ ملی
تو هم میخوانی: « #تبعید_اجباری_ریسیسم_عینی ».
و دلت برای بندگان سایبری و سلبریتی و هنربندانشان از فسیل تا زگیلشان و پلیسشان و کاسهلیسشان میسوزد که آنقدر ناچیزاند که از مرگ تو نان میخورند.
نازگُل کولی زاد