قطره های آب در بتری پلاستیکی زیر پا ها له شده و به این سو و آن سو پرت شده، رویای جاری شدن در رودخانه و رسیدن به دریا در سر داشتند …
…
قطره های آب به رود و سپس به دریا رسیدند ،به هم پیوستند
موج شدند و صخره های عظیم را شکستند.
چه کس گمان می کرد که آن قطره های ته بتری پلاستیکی چنین قدرتی داشته باشند ؟
چه کس حتی می تواند تصور کند که ما ،
این ما” انسانهای تحت ستم”
این ما ” خسته های دردمند ” اگر با هم باشیم
می توانیم کاخ های هر ستمگری را روی سرش خراب کنیم؟
می توانیم آزاد شویم و زندگی واقعی را تجربه کنیم.
■
از همین کارهای به ظاهر کوچک شروع می شود ،
یکی می نویسد ،یکی اجرا می کند ،یکی ترجمه و دیگری هر طور که می تواند رسانه می شود برای بی رسانه ها …
ما
بر تبعیض و هر ستمگری پیروز می شویم.
می توانیم،پس هستیم.
■
مجموعه خاطرات #زندانیان_سیاسی:
«نامه به #ناظم_بریهی »
برگرفته از #کتاب
#هر_روز_برایت_نامه_مینویسم.
نویسنده :
#سهیل_عربی
اجرا و تنظیم: «سحرناز عباس زاده »
با تلاش دوستانمان در
کمیته آزادی زندانیان سیاسی
#دادخواهان_دربند
یکم تیر ۱۴۰۳
https://t.me/LaVoixDesPrisonniers