اقتصاد سیاسی شاخهای است از علوم اجتماعی که قوانین مربوط به تولید و توزیع درآمد و ثروت و اثرات آن را در مراحل مختلف رشد و توسعه جامعهٔ بشری مورد بررسی قرار میدهد و دو دسته کلی طبقهبندی شده است: در رویکرد اول، #اقتصاد_سیاسی بهعنوان حوزه مطالعه رابطه دوسویه #اقتصاد و #سیاست در نظر گرفته میشود؛ در مقابل، رویکرد دوم بر تعمیم #متدلوژی_اقتصاد به سیاست تأکید داشته و اقتصاد سیاسی را بهصورت «بهکارگیری متدلوژی اقتصاد در تحلیل رفتار سیاسی و نهادها» تعریف میکند ( وینگاست و ویتمن، 2006-Weingast and Wittman (2006)).
پیامدهای اقتصادی سیاست را امروزه در کتب درسی «اقتصاد سیاسی جدید» می نامند (اقتصاد سیاسی جدید در پی پاسخ به این پرسش است که سیاست چگونه بر پیامدهای اقتصادی تأثیر میگذارد)
با این توضیحات و با مرور شیوه ها و قوانین تولید و توزیع درآمد به ویژه طی چهار دهه اخیر می توان جنگ ( بر سر سهم بیشتر) و اتحاد ( برای حفظ ساختار موجود)
بین طبقه دین فروش موسوم به روحانیون،نیروهای مسلح و سایر عمله های حافظ اوضاع موجود را مهمترین روند اقتصاد سیاسی این حکومت دانست.
به طور دقیق تر طبقات حکومتی متشکل از #کلریکال_کاپیتالیسـم ( انباشت و توزیع درآمد ها به نفع طبقه دین فروش / سرمایه داری آخوند محور ) با میلیتاری کاپیتالیسـم ( مثل سپاه، بسیج و …) و دیگر اشکال #نولیبرالیسـم را البته با ریاست و معاونت دین فروشان و مدعیان حفظ امنیت مثل سپاه و بسیج از یک سو بر سر سهم بیشتر از غنیمتی به نام ” ایران” با یکدیگر می جنگند اما از سوی دیگر اولویتهای حفظ ساختار و اوضاع موجود است و بدیهی است که در بزنگاه های مهم ،هر گاه که عامل کسب ثروت و قدرتشان ( آنچه نظام می نامند) را در خطر ببینند با هم متحد می شوند.
در چنین حکومتهایی میزان آخ گفتن،فریاد کشیدن ، اعتراضات و دادخواهی مردم است، تا زمانی که صدای .اعتراض مردم برای حاکمان هراس ایجاد نکند، فشار تشدید می شود
موثرترین شیوه برای ایجاد رضایت و جلوگیری از تشدید اعتراضات، ایجاد توّهم حق انتخاب برای مردم است ،اینگونه که چند دیو/ هیولا / شکنجه گر خشن و بدون رتوش را نشان می دهند و پس از بازجویی خشن نوبت بازجوی ظاهرا مهربان و متبسم می شود_ او با لبخندی کریه به زندانی می فهماند که اگر با من همکاری نکنی، باز همان بازجوی خشن می آید و کتک خوردن ادامه دارد / اگر به من رإی ندهی، عرزشی ها می آیند / هر کس که مرا نخواهد پس جلیلی و قالیباف و زاکانی را می خواهد!…
با همین شیوه تعداد زیادی از معترضان را سرگرم و موقتا راضی می کند و آنها که اینگونه هم راضی نشوند جایشان بالای دار، در زندان یا تبعید است…
پس از تضعیف معترضان، باز همان اوضاع قبل اما هر روز بد تر از دیروز ادامه دارد،
با این تفاوت که در دوران عرزشی ها ( موسوم به اصولگرایان) طبقه خرده سرمایه دار که با ساختار موافق است اما خواستار اصلاحات و دگرگونی های جزئی مثل آزادی کنسرت و خصوصی سازی بیشتر است، در نقش منتقد دولت اصولگرا است، اما همین افراد به هنگام ریاست جمهوری فردی از حزب خودشان تبدیل به رتوشکاران / ماله کشان حکومت می شوند.
حال اگر از لنز دولت اصلی که در واقع رئیس جمهور ظاهرا منتخب مجری دستورات آنها است به ماجرا نگاه کنیم، می فهمیم بر خلاف آنچه در ظاهر نشان می دهند، تمایل بیشتری به افرادی مثل ظریف، روحانی و دیگر تکنوکراتهایی که توجیه گر جنایتهایشان باشند و برای حکومت وقت بخرند، دارند و اگر هم یکی در میان به امثال احمدی نژاد و رئیسی فرصت داده اند، اولا از آنها به عنوان لولوخُر خُر ه ای که اگر به روحانی/ پزشکیان رای ندهید اینها می آیند استفاده کرده اند و دوما برای ایجاد رضایت موقت برای طبقه سینه چاک همیشه در صحنه …
اما مخالفان واقعی اوضاع موجود، ضمن فریب نخوردن و شرکت نکردن در سیرک انتخابات و روشنگری وظایف سنگینتری هم دارند که مهمترین آنها سازماندهی مبارزات و تشکیل تیمهای پشتیبانی، ساخت و تقویت جایگزینی است که بتواند اوضاع فجیع کنونی را دگرگون سازد _ فساد و بیداد را ریشه کن کرده و سیستمی بر اساس عدالت، آزادی و احقاق حقوق بشر و البته متعهد به ایجاد شفافیت در توزیع بودجه ایجاد کند.
- ●●
#انقلاب
ششم تیر ۱۴۰۳