روژئاوا: روزنه ای روشن از اُمید در تاریکی خاورمیانه


برگردان به زبان فارسی: هاسّه نیما گلُکار

نویسنده: فؤاد مَریوانی

روژئاوا: روزنه ای روشن از اُمید در تاریکی خاورمیانه

خاورمیانه، چه در دوران باستان به دلیل موقعیت جغرافیائی مُنحصر به ‌فَرد خود به‌عنوان مرکز راه‌های زمینی و منابع طبیعی، و چه در عصر مُدرن به دلیل ذخایر انرژی‌اش، همواره برای مردم سراسر جهان دارای اهمیت بوده است.

متأسفانه، هرجائی که سود و قدرتِ کلان با یکدیگر تلاقی می کنند، رقابت شدید ناشی از حِرص و طمع نیز به‌طور اجتناب‌ناپذیری به وجود می‌آید. در درازای تاریخ، بی‌ رحم‌ترین و طمّاع‌ترین افراد در خاورمیانه برای به دست آوردن قدرت، خطرجنگ را به جان خریده‌اند. «قدرت»، همچون مَعبودی بوده که برای آن خون‌های بسیاری ریخته شده و روز به ‌روز مُقدّس‌تر شده است. با گذر زمان، این طمع و خودخواهی در هاله‌ای از تقدُس پیچیده شد و دستیابی به قدرت را برای رُقبا دشوارتر کرد.

بدون هرگونه إستثنائی، تمامی دولت های خاورمیانه، کم یا زیاد، خود را به نوعی با قِداست دینی یا ایدئولوژیک پیوند زده‌اند. دولت اسلامی (داعش) شاید بارزترین نمونه ی این پیوند باشد. اما در طبیعت، قانونی وجود دارد -شاید بُنیان هرگونه دگرگونی و آفرینش – که می‌گوید: «هر شرایطی، بَدیل (آلترناتیو) خود را ایجاد می کُند».

عبدالله اوجالان، در مسیر مبارزه ی دراز‌مُدت خود با مسئله کوردها، ناگُزیر با مُتعصّب‌ترین رژیم‌ها به مقابله برخاست. تجربه‌های او، ایده‌هائی را شکل داد که در زمان هجوم داعش، نیروئی مُقاوم را آفرید. روش‌های سازمان‌دهی و مبارزه ی این نیرو، به ‌مراتب دموکراتیک‌تر از دولت‌هائی بود که دهه‌ها درباره ی دموکراسی نظریه‌پردازی کرده و منابع عظیمی را صرف تَحقُق آن کرده بودند.

وجود چنین نیروئی و اجرای یک نظام دموکراتیک توسط آن، پیش از هر چیز، تهدیدی برای دیکتاتوری‌های منطقه محسوب می‌شود و در وَهله ی دوّم، موفقیت‌های آن، ساختارهای سیاسی دموکراتیک خارج از خاورمیانه را به بادِ تحقیر می‌ گیرد. به همین دلایل، این جُنبش به ‌شدّت مورد حمله ی نظامی و ایدئولوژیک قرار گرفته و در معرض بایکوت رسانه‌ای قرار می گیرد. این سکوت رسانه‌ای به طالبانِ سوریّه و رژیم نئوعُثمانی تورکیّه اجازه داده است که جنایات خود را بر مردم روژئاوا و مُبارزان آزادی آن اِعمال نمایند.

برخی تحلیلگران ممکن است بر این باور باشند که مسیر آزادی اجتناب‌ناپذیر است و آنانی که برای آزادی می‌جنگند، در نهایت پیروز خواهند شد. اما در واقعیّت اَمر، چنین نیست. شُعله ی مقاومت می‌تواند به‌راحتی خاموش گردد. جُنبش‌ها ممکن است شکست بخورند، زیرا تمدُن بشری همیشه در مسیرِ آزادی پیش نمی‌رود. تاریخ، پُر از شکست‌های ثبت‌شده است، و تعداد بی‌شماری از شکست ها دیگر از سوابق مَحو شده‌اند. تنها زمانی که این حقیقت را بپذیریم، آنگاه اهمیّت به کار گیری از تمامی ابزارهای ممکن برای محافظت و گُسترش آتش رهائی را دَرک خواهیم کرد. احساسِ مسئولیت تاریخی، دقیقَن از این فهم زائیده می‌شود.

دولت‌ها، صرف‌نظر از ایدئولوژی‌شان، با یکدیگر مُتحد هستند. این مسئله در مورد روژئاوا کاملن آشکار است: برخی برای شکست دادن آن همکاری می‌کنند، در حالی که برخی دیگر چشمان خود را بر رویِ آن می‌بندند. در همین حال، توده ی مردم چنان از واقعیّت دور نگه داشته شده‌اند که تنها همان چیزی را مصرف می‌کنند که رسانه‌های جریان اصلی به آن‌ها می‌خورانند. بسیارانی هم که حقیقت را می‌بینند، یا احساس ناتوانی می‌کنند، یا کُنشگری را بیهوده می‌پندارند، یا با این باور که آزادی به‌طور طبیعی پیروز خواهد شد، خود را تَبرئه می نمایند. این وضعیت با ایدئولوژی‌های تَفرقه ‌افکنانه ای که دولت‌ها برای دهه‌ها ترویج کرده‌اند، تشدید شده است.

حقیقت این است که پیدایش سیستمی همانند روژئاوا در قلبِ تاریکی خاورمیانه، پدیده‌ای است که شاید تنها یک‌ بار در هر قَرن رُخ می دهد – خروجی نهائی مُبارزه ی دیرینه بَشریّت علیه سیستم‌های سَرکوبگر. هیچ‌ انسانی که به آزادی باور دارد، نمی‌تواند نسبت به آن بی‌تفاوت باشد. امروزه، هر فردی به رسانه‌ها دسترسی دارد، ابزاری که این جنبش به‌شدّت به آن نیازمند است. هر شخص باید مسئولیت بپذیرد: صدای مبارزان روژئاوا را تقویت نماید، پیام آن‌ها را به بیشترین تعدادِ مُمکن برساند، و اجازه ندهد که این جَرقه در سکوت خاموش شود.