وقتی اندیشیدن را رد کردم،
به اتاقی رسیدم با پرنده ای در آن.
وقتی اندیشیدن را دور زدم،
دیواری دیدم و قفسی تهی به آن.
و آنگاه که اندیشیدن را در زدم،
تو بودی
با قفسی و پرنده ای بی جان.
منبع : (میم.الف.مازندرانی)