تفکر بی جان


وقتی اندیشیدن را رد کردم،

به اتاقی رسیدم با پرنده ای در آن.

وقتی اندیشیدن را دور زدم،

دیواری دیدم و قفسی تهی به آن.

و آنگاه که اندیشیدن را در زدم،

تو بودی

با قفسی و پرنده ای بی جان.