وقتی میخواستم این گزارش را برایتان بنویسم
از نوشتن عنوانش معذب بودم
فرار
چیزی بود که دلم نمیخواست اینجا ذکرش کنم
اما واقعیت دارد
من و ما فرار کردهایم. بدون اینکه نسبتی با جمهوری اسلامی یا اسرائیل داشته باشیم، از تهران فرار کردیم و در تلاش هستیم که در زیر حملات هوایی زنده بمانیم
وقتی در تهران بودم، تنها چیزی که در واپسین لحظات مهم به نظر میآمد، فرار کردن بود. خشم و انرژی انباشته در من صرف تهیه گزارش و تهیه کردن مقدمات فرار میشد
گویا که این مهمترین و لازمترین عمل در جهان و برای ما کافی باشد
اما شب اولی که به پناهگاهی امن رسیدیم، دیگر این کافی نبود
من برای هر چیزی که در تهران باقی مانده بود، نگران بودم
اخبار تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی عصبانیام میکرد
آنها تظاهر میکردند که هیچ اتفاق ناگواری پیش نیامده است و هیچ راهحلی نیز برای حل مشکلات نداشتند
تنها چیزی که برای آنها اهمیت داشت و دارد، بقای خودشان در قدرت بود و هست
همانطور که پیشتر گزارش کرده بودم، هیچ پناهگاه دولتی و رسمی در تهران و بهطور کلی در سطح ایران در دسترس نبوده و نیست
آنها اینترنت را قطع کردهاند و وقتی این گزارش را میخوانید، یا مدتها بعد از پایان حملات است، یا از ایران رفتهایم، و یا هرگز این گزارش را نمیخوانید
اینترنت و شبکههای ماهوارهای، تنها راه باخبر شدن مردم تهران و ایران از زمان و نوع حملات گسترده بودند
اما اینترنت قطع و ماهواره با پارازیت مواجه شده است
آنها (جمهوری اسلامی) مردم را سپر خودشان قرار دادهاند
و افراد وابسته به رژیم بین مردم پناه میگیرند
بر روی پشتبامها، بشقابهای ماهواره را جمع میکنند و یا به دنبال ابزار اینترنت ماهوارهای میگردند و در تلاشاند که ارتباطات و نشر اخبار را در هر سطحی کنترل کنند
در عوض، کمترین کمکی برای مردم جنگزده در کار نیست
جمهوری اسلامی این حقیقت که جنگی همهجانبه و خطرناک اتفاق افتاده است را کتمان میکند
و مردم ایران در وضعیتی مطلقاً بیدفاع و تحت خطر گیر افتادهاند
روی دیگر
از سالها قبل، در ایران و به موازات ارتش ملی، نهادی اقتصادی و نظامی تحت عنوان سپاه ایجاد شد که وظیفهاش تأمین امنیت حکومت و دولت جمهوری اسلامی است
سپاه نفوذی همهجانبه و سلطهای فراگیر در سراسر صنایع، امور نظامی و اقتصادی در سراسر ایران دارد
همچنین این نهاد همواره متعهد به حفظ حکومت و دولت جمهوری اسلامی است
سپاه یکی از عاملین اصلی در سرکوب و شکنجه معترضان ایرانی به حساب میآید
سپاهیها در خیابانها به ما معترضان به نظام جمهوری اسلامی در زمان اعتراضات با سلاح گرم شلیک میکردند و میکنند و در شکنجهگاههایی مخفی، مردم را به تجاوز و قتل میرسانند
چنین نیرویی امروز کنترل جنگ ایران و اسرائیل را در اختیار گرفته است و خامنهای نیز به شکل رسمی بخش قابلتوجهی از اختیاراتش را به این نهاد واگذار نموده است
ارتش ملی ایران تحت تأثیر و کنترل مطلق سپاه است
و این نهاد، پس از آمریکا و اسرائیل، صاحب جان و زندگی ما مردم ایران شده است
بخشی از مردم که از هر نوع کمک از سوی این افراد ناامید بودند
قبل از قطع شدن اینترنت، بر روی اینترنت از اسرائیل به فارسی
ترور آلارم و راستگرایان پادشاهیخواه ایرانی میخواستند تا حداقل به مناطق مسکونی در ایران حمله نکنند
اما این مخاطبان، بخشی از ایرانیان ناامید، واقعاً چه کسانی هستند؟
پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران، تعداد بسیار زیادی از ایرانیان مجبور به فرار از ایران شدند
آنها گرایشات سیاسی گوناگونی داشتند، و حتی سادهتر از آن، آنها بهسادگی خواننده یا صاحب یک مشروبفروشی یا فروشنده لباس و فیلم بودند
جمهوری اسلامی با پادشاهیخواهان و راستها و چپها و آنارشیستها و نوازندگان و رقصندگان، سکولارها و اسلامگرایانی که خوانش متفاوتی از اسلام داشتند، مشکل داشت
بنابراین افراد برای حفظ جانشان، و زندانی نشدن، و یا حفظ امکان کار و فعالیت کردن، از ایران فرار کردند
این ایرانیان مهاجر، جوامع بزرگی از ایرانیان را در اروپا و آمریکا ایجاد کردند
برخی از این افراد و جوامع، از وابستگان به حکومت و دولت پیشین در ایران، یعنی پهلویها بودند و از صاحبان سرمایههای کلانی که از ایران خارج کرده بودند به حساب میآمدند
این افراد با تأسیس شبکههای تلویزیونی در خارج از کشور، به تبلیغ اندیشههایشان میپرداختند
به مرور، بخشی از این ایرانیان مهاجر و جوامع خارج از کشور با حمایتهای دولتهای غربی و بهویژه آمریکا مواجه شدند
این حمایت از شبکههای تلویزیونی مخالف جمهوری اسلامی، بخشی از پروژه هدایت افکار و فرهنگ عمومی از طرف انگلیس و آمریکا و سپس سایر جوامع غربی بود و همچنان هست
آنها منافع خودشان را تأمین میکردند و میکنند
این مسأله تا آنجا پیش رفت که شبکههای تلویزیونی مانند صدای آمریکا و رسانههایی چون اسرائیل به فارسی، در کنار تلویزیون من و تو و ایران اینترنشنال، جایگاهی هموزن و همعرض با تلویزیون ملی ایران و رسانههای رسمی فارسیزبان پیدا کردند
بسیاری از ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی با این توجیه که “برای جنگیدن با جمهوری اسلامی احتیاج به پول و امکانات داریم”، با این جریانات همکاری میکردند و میکنند
این مجموعه رسانهای، جریان رسانهایای را ساختند که در جامعه فارسیزبان، معروف به رسانههای جریان اصلی نامیده میشود
در رأس جهتگیریهای سیاسی این مجموعه از رسانهها، باورهای مشترکی دیده میشود که بر این شرحاند
سکولاریسم و مبارزه با حکومت و دولت مذهبی، و بهویژه اسلامگرایان
بزرگداشت حکومت پیشین و نظام پادشاهی در ایران
بزرگداشت ایران باستان و تقویت عواطف و افکار ملیگرایانه
حمایت از اسرائیل
و آمادهسازی زمینههای سیاسی برای بازگشت به قدرت پسر پادشاه سابق ایران، ملقب و دارای عنوان شاهزاده رضا پهلوی
روش غالب آنها، مانند اکثر گروههای اپوزیسیون، دعوت به اعتراض حداکثری مردم بود و هست
اما در این بین، آنها هیچ شکلی از ملاحظهای را به کار نمیبستند
برای آنها، شهروندان و معترضان تنها اعدادی بودند که هر چه تعدادشان بیشتر بوداحتمال سقوط جمهوری اسلامی بالاتر میرفت
آنها مطلقاً هزینههای این اعتراضات را جدی نمیگرفتند
و در نهایت، هیچ حمایت حقیقی برای انقلابیون، معترضان، و مردم عادی از طرف این رسانهها و اپوزیسیون جریان اصلی، پس از آسیب دیدن از سمت جمهوری اسلامی، در کار نبود
امروزه، و پیش از قطع شدن اینترنت، بخشی از مردم ایران که عاملیت و فاعلیت سیاسی خودشان را از دسترفته میدیدند و میبینند، برای دوام آوردن و زنده ماندن، از این رسانهها خواهش و التماس میکردند تا حملات محدود باشد
دولت اسرائیل نیز در این ارتباط به مردم ایران قول و وعدهای داد؛
آنها وعده دادند که حملات نسبت به مردم عادی صورت نگیرد
به اهداف غیرنظامی حمله نمیکنیم
و اگر برنامهای برای حمله به ناحیهای شلوغ در کار باشد، هشدار تخلیه خواهیم داد
این چیزی بود که وزیر جنگ و نخستوزیر اسرائیل گفتند
اما در واقعیت، حمله به همهی اهداف نظامی در وضعیتی که جمهوری اسلامی از مردم بهعنوان سپر بهره میگیرد، غیرممکن بود
گزارشی را که شخصاً شاهدش بودم، در این ارتباط برایتان ذکر میکنم
مردی میانسال با چشمانی از حدقه درآمده به بیمارستان مراجعه کرده بود
او در یک سوپرمارکت، در کنار یک مرکز بسیج (پایگاه سپاهیها و طرفداران جمهوری اسلامی) کار میکرده و تکهای از یک پهپاد منهدمشده به پسِسر او برخورد کرده بود
در اثر ضربه، بخشی از سر او له شده و یکی از چشمانش به بیرون افتاده بود
در شب نخست، خبرگزاریهای وابسته به سپاه به سراغ او رفتهاند و در حالی که در وضعیتی وخیم بهسر میبرد، از او خواستهاند که علیه اسرائیل مصاحبه کند
مردِ دردمند و ترسیده، از این درخواست امتناع کرده و تنها به دنبال درمان خود بوده است
بازجو-خبرنگاران، برای آنکه درد او را به نام خود مصادره و از او استفاده تبلیغاتی کنند، به او گفتهاند که تا زمانی که به نفع جمهوری اسلامی مصاحبه نکند، اجازه درمان نخواهد یافت
و او ناچار، ابتدا مجبور به مصاحبه و سپس موفق به دریافت درمان شده است
این گزارش بهخوبی نشان میدهد که نه جمهوری اسلامی و نه رژیم اسرائیل، هیچکدام در جایگاه خیرخواهی برای مردم ایران نایستادهاند
و ادعای آسیبندیدن غیرنظامیان، کذب محض است
آنگونه که فرار کردم
آنچه که دیدم
و آنگونه که بازگشتم
من در تهران گزارش تهیه میکردم و برای شما مینوشتم
روزی که اسرائیل به ساختمان تلویزیون حمله کرد، برای تهیه گزارش در بزرگراه کناری آنجا و در پایین تپهها حاضر بودم
بالای سرمان تبادل آتش در جریان بود و در صحنهای آخرالزمانی قرار گرفته بودم. در همین زمان، اسرائیل به ساکنین تهران هشدار تخلیه داد
باید افراد حاضر در منطقه سه، یعنی جایی که من حضور داشتم، و افراد حاضر در منطقه هجده، به سرعت آن منطقه را ترک میکردند. چیزی که بهدلیل ترافیک شدید ممکن نبود
بهعلاوه، مأمورین جمهوری اسلامی نیز در همهجا و در ایستهای بازرسی حضور داشتند و همین امر خروج را کندتر میساخت
لازم بود که گزارش را ارسال و اطلاعات گوشیام را فوراً پاک کنم. چرا که هرکسی که تصویری از حملات در ایران تهیه کند، یا بتواند با خارج از کشور در این ارتباط خبری بگیرد، به اتهام جاسوسی برای اسرائیل دستگیر و محاکمه خواهد شد و حتی احتمال اعدام شدنش نیز زیاد است
اما اینترنت قطع بود و نه میتوانستم خبر سالم بودن خودم را، و نه اخبار را به رفقا و همکارانم در خارج از ایران برسانم
ارسال گزارش را به تعویق انداختم و در عوض، با زحمت بسیار و نسبتاً سریع از منطقه مورد حمله خارج شدیم
تهران امن نبود
بنابراین همراه کولهپشتی که از قبل تهیه کرده بودم، تصمیم گرفتم که از تهران بروم. پس از تلاش بسیار، با ماشین به سمت جاده، و غرب، و سپس شمال ایران حرکت کردم
جادهها در اثر ازدحام ماشینها و ترافیک، تقریباً مسدود و دارای ترافیکی سنگین بودند
هوا گرم بود و در ماشین صدایی جز صدای رادیو جمهوری اسلامی که سرودهایی تهدیدآمیز را علیه اسرائیل به زبان عربی پخش میکرد، شنیده نمیشد
پس از ساعتها، به یک استراحتگاه جادهای و پمپ بنزین رسیدیم
کمی آب تهیه کردم و مجدداً ساعتها در صف پمپ بنزین برای دریافت بنزین جیرهبندیشده منتظر ماندیم
حوالی یک شب به اطرافم نگاه کردم. اینترنت همچنان قطع بود و مسافران جنگزده در هر گوشهای در تکاپو بودند؛ عدهای در هوایی که کمی خنکتر شده بود والیبال بازی میکردند، و بسیاری روی زمین نشسته بودند و چیزی میخوردند، و کودکان مشغول بازی بودند
من در یک کمپ آوارگان نبودم، اما میتوانستم تصور کنم که خیل جمعیتی بیسامان و در جستوجوی زندگی، احتمالاً تصویر پرتکراری در پیش رویم خواهد بود
حالا ما همه یک هویت جدید داشتیم
ما جنگزده بودیم
در مسیر، بطریهای آب معدنی جیرهبندی شده بودند و برای استفاده از دستشویی و سرویس بهداشتی باید در صفی طولانی میایستادی
آمارها اعلام کردند که در عرض چند روز، حدود شش میلیون نفر به مازندران و چهار میلیون نفر به گیلان، یعنی دو استان شمالی و نسبتاً امن ایران، وارد شده بودند
ما با بخش بزرگی از این جمعیت هممسیر بودیم
در شهرهای شمالی نیز جمعیت بسیار زیاد شده بود و در برخی موارد، مواد خوراکی کمیاب شده بودند
بهوضوح میتوانستم ببینم که ما زحمت زندهماندنمان را بر دوش مردم بومی نواحی شمالی انداخته بودیم و همین امر، بهمرور میتوانست زمینهساز درگیریهایی شود
البته کمکها و سازماندهیهای مردمی در جریان بودند، اما همهی اینها برای کوچ اجباری ده میلیون نفر کافی نبودند
صبح روز بعد به یکی از این مناطق امن رسیدیم. وضعیت اتصال اینترنت نیز کمی بهتر شده بود. گزارش را ارسال کردم
و در عوض، چند پیام از طرف رفقای دیگرم گرفتم
آنها دستگیر شده بودند! به جرم جاسوسی برای اسرائیل
ما از حامیان تفکرات صهیونیستی به حساب نمیآییم و این موضع را علناً بارها اعلام کردهایم
پس چه چیزی باعث این دستگیر شدنها میشد؟
اینکه یکی از آن افراد دستگیرشده، پناهجویی در ایران بوده است که از دست طالبان فرار کرده و چند کتاب غیر اسلامی با خودش داشته است
دیگری، از همدانشگاهیهای من بود و قبلاً یک بار با هم در دانشگاه و در جریان اعتراضات زن، زندگی، آزادی دستگیر شده بودیم
به ظن جمهوری اسلامی، هر کسی که جراتی برای ماندن و جنگیدن بر سر موضعی متفاوت از خودش داشت و هر سخن متفاوتی میگفت و یا اعتراضی میکرد و میکند، جاسوس اسرائیل بود و هست
جمهوری اسلامی از وضعیت جنگی برای سرکوب بیشتر مخالفان بهره میبرد
آنها صدای ما را بریدهاند تا روایت خودشان را به جهان عرضه کنند
هر روز صبح، در زندانهای ایران حداقل دو اعدام در ارتباط با زندانیان سیاسی اتفاق میافتند
و جمهوری اسلامی اعلام کرده است که از هر کدام از استانهای ایران، قریب به هشتاد جاسوس دستگیر شدهاند
عددی که تخیلی بودن آن روشن است
این افراد غالباً فعالین اجتماعی و سیاسی و مخالفان جمهوری اسلامی هستند و اکثراً غیرنظامیاند. درست مثل من و ما
من، برای ارسال کردن این گزارشها و ارتباطاتی که دارم، ممکن است قبل از اسرائیل، توسط جمهوری اسلامی کشته شوم
دیروز یکی از دوستانم را دزدیدند و از او خبری در دست نیست
او صهیونیست نبود و تنها باورهایی مغایر و متفاوت با جمهوری اسلامی داشت
از فعالین حقوق کودک شمرده میشد و اتفاقاً در مورد حقوق کودکان در غزه مینوشت و نشستهایی را برگزار میکرد
رژیم جمهوری اسلامی و خامنهای که اخیراً نام خودشان را ایران گذاشتهاند
به اسم دفاع از ایران — که در اصل صرفاً دفاع از بقا و استمرار سرکوبشان است — در داخل ایران، منتقدین را بازداشت و شکنجه میکنند و در نهایت میکشند
مردم من، در واقعیتِ بر روی زمین، توسط جمهوری اسلامی تهدید و کشته میشوند
و از آسمان، اسرائیل به خانههایشان حمله میکند
در اروپا و آمریکا، عدهای از منتقدان سیاستهای جهان غرب، به اسم دفاع از صلح و مقابله با جنگ، در حال دفاع از رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی هستند
برای محکوم کردن جنایات اسرائیل و سیاستهای آمریکا، هیچ نیازی به دفاع از جمهوری اسلامی و روایتش نیست
همانطور که برای محکوم کردن جنگافروزی در جریان جنگ جهانی دوم، کسی نازیها یا نظام سابق شوروی را تطهیر نمیکند
شاید اینکه به روایت آنچه در ایران میگذرد در تمامیت بپردازید
تنها کمک ممکن به انسانهایی باشد که در این جغرافیا زندانی شدهاند
در ایران، اینترنت قطع شده است و جز معدود پایگاههای سپاه و تعداد انگشتشماری از شهروندان، هیچکس به اینترنت دسترسی ندارد
خطوط تلفن نیز برای تماس از خارج کشور به ایران، برای عموم مردم مسدود شدهاند
در اطراف شهرها و محلهها، ایستهایی برپا شدهاند که ظاهراً برای مقابله با ارتش اسرائیل هستند
اما در عمل، بیش از آنکه به اسرائیلیها بپردازند، شهروندان عادی ایرانی را آزار میدهند، تفتیش میکنند و دستگیر مینمایند
هشدار و دستور تخلیه تهران توسط آمریکا داده شده بود
در تهران هر شب پدافند ها کار میکنند و صدای انفجار به گوش می رسد
من تصمیم گرفتم که به شهر تقریبا از جمعیت خالی شده تهران بازگردم
در اول این مجموع گزارش نوشته بودم که از فرار کردن بیزارم
علاوه بر فرار کردن،از بیچاره بودن هم متنفرم
تصور میکنم در یک زندان بزرگ همگی گیر افتاده ایم
و من وظیفه دارم که کاری بیش از فرار کردن و بیچاره بودن انجام بدهم
ارتباطات جنبش آنارشیستی در ایران به شکل فراگیر قطع و مسدود شده است و به شکل گسترده در خطر هستیم
علیرغم این مساله اهمیت داشت که به تهران بازگردم و وضعیت را بسنجم و بتوانم به طریقی با خارج از ایران ارتباط بگیرم و از رفقایم در نقاط مختلف با خبر شوم.و در صورت لزوم در کنار یکدیگر بجنگیم
بنابراین به تهران آمدم
شهری که ترک کرده بودم بسیار شلوغ تر از شهری که در بازگشت مشاهده کردم بود
تهران تقریبا از جمعیت خالی شده و شکلی کاملا نظامی به خودش گرفته است
بانک ها تا ساعت یازده کار میکنند و فروشگاه های بزرگ حداکثر تا ظهر مشغول به کار هستند
مواد خوراکی در فروشگاه ها یا فاسد شده اند و یا کمیاب اند
و پد های بهداشتی مخصوص عادت ماهانه و یا کنسروها به شکل جیره بندی عرضه می شوند
اما از تمام این ها چشم گیر تر ایست های بازرسی فراوانی است که در سطح شهر برقرار گشته
وقتی چند روز پیش تهران را ترک می کردم در این ایست ها ایرانیانی که مواضعی نزدیک به حکومت و دولت دارند حضور داشتند و ماشین ها را تفتیش می کردند
اما وقتی بازگشتم تعدادی از نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی(احتمالا عرب های عراقی و اسلامگرای شیعی) را در ایست ها به جای نیروهای ایرانی که عمدتا بسیجی خوانده می شوند را دیدم
به این ترتیب تنها نیروی خارجی که خانه مرا مورد تهاجم قرار داده است اسرائیل و آمریکا نیستند بلکه بخشی از گروهک های تروریستی اسلامگرا نیز از منطقه به تهران آمده اند و اینجا بسیج شده اند
این افراد مشخصا برای حمایت و دفاع از استمرار جمهوری اسلامی به عنوان یک رژیم جنایتکار در شهر و خانه من حضور دارند
و گویا فراموش کرده اند که این سرزمین صاحبان و ساکنانی هم دارد
و می توانند ایران را تبدیل به عرصه درگیری های زمینی هم بکنند
.من الان تهرانم و اینجا حملات ادامه دارد
تعدادی از رفقا دستگیر شده اند و احتمالا مانند همه بازداشتی ها که فله ای دستگیر می کنند . اتهام جاسوسی متوجه ما خواهد بود.( با اینکه ما علاوه بر اینکه علیه همه دولتهای جهان و جنگهای جهان هستیم پس علیه دولت اسراییل و دولت جمهوری اسلامی و همه جنگهای آنها نیز هستیم ( از نظر ما دولت ها شر مطلق هستند و ما علیه همه دولتهای جهان هستیم) در حالی که افرادی را جاسوس می نامند و به آنها اتهام جاسوسی برای اسراییل می زنند که یعنی با یکی از دولتها همکاری اطلاعاتی و عملیاتی داشته در حالی که ما ضد همه دولتها ی موجود جهان هستیم و دولتها را جنایتکار می دانیم )
اینترنت قطعه
و وضعیت ما بسیار خطرناکه به طوری که ممکنه آخرین باری باشه که با شما ارتباط میگیرم و دفعه بعدی زندانی یا اعدام شده باشم
من همچنان مشغول تهیه گزارش های میدانی خواهم بود
یکی از همکاران من با اتهام جاسوسی برای اسرائیل دستگیر شده
اسم ( این در حالی است که این دوست من علیه جنگ و علیه حملات اسراییل و علیه هر دولتی است )
ولی مناسفانه در خطر اعدام ممکنه که باشد و در اصل توسط نهاد های امنیتی ربوده شده است