قیام مزدکیان یکی از بارزترین نمونههای تاریخی مقاومت علیه سلطه، استثمار و نابرابری در تاریخ ایران باستان است که میتواند از دیدگاه آنارشیسم به عنوان یک پیشنمونه و تجلی عملی اصول عدالت، برابری و آزادی تفسیر شود.
این جنبش به رهبری مزدک، آموزههایی رادیکال در نقد مالکیت خصوصی، تمرکز قدرت سیاسی و اقتصادی، و ساختارهای سلسلهمراتبی ارائه داد که با اصول بنیادین آنارشیسم اجتماعی پیوند عمیقی دارد.
از منظر تاریخی، مزدکیان در شاهد سرکوبی خشونتآمیز بودند، چرا که سلطهگران وقت قدرت خود را در ساختارهای دولتی و نهادهای مذهبی زرتشتی متمرکز کرده بودند ،این اصلاحات عدالتخواهانه را تهدیدی مستقیم میدیدند. تاریخنگاران کلاسیک مانند طبری و یعقوبی، “جنبش مزدکی”را به عنوان تهدیدی برای نظم موجود و انحصار قدرت قلمداد کردهاند، اما از نگاه آنارشیسم، این جنبش گامی جسورانه برای نفی هر گونه استثمار و سلطه است.
از دیدگاه فلسفی، آموزههای مزدک که بر اشتراک داوطلبانه مالکیت و تساوی اجتماعی تأکید داشت، همراستا با اندیشههای آنارشیستی چون پیتر کروپوکتین قرار میگیرد که همکاری و همبستگی را پایه جامعهای آزاد و بدون دولت میداند. برخلاف دولتهای متمرکز و سلسلهمراتب زورمند، قیام مزدکیان نشان میدهد که جامعه میتواند بر اساس خودگردانی و عدالت بنیادین شکل گیرد، بدون نیاز به حکمرانی اجبارگر.
علاوه بر این، تأکید مزدکیان بر آزادی فردی در باورهای دینی و مخالفت با دین سازمانیافته، به مفهوم جدایی دین از قدرت سیاسی نزدیک است؛ موضوعی که در اندیشههای آنارشیستی نیز جایگاه ویژهای دارد. این آزادی دینی، بازتابدهنده اعتراض به سلطهی نهادهای مذهبی و ساختارهای تحمیلی است که آنارشیسم همواره علیه آنها ایستاده است.
بنابراین، میتوان قیام مزدکیان را به مثابه یکی از نخستین تجلیهای تاریخی مقاومت مردمی علیه دولت و سلسلهمراتب قدرت دید که با اهداف آنارشیسم یا نزدیک به آن در پی برقراری جامعهای آزاد، برابر و بدون سلطه، همراستا است. مطالعه این جنبش از منظر آنارشیسم، نه تنها درک عمیقتری از ریشههای تاریخی عدالتخواهی و مبارزه با سلطه به ما میدهد، بلکه نشان میدهد که مبارزه برای آزادی و عدالت، دغدغهای فراملی و فراتر از زمان است.
Rebellion(m.n)