رسانه ملی چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
از نظر من، رسانه ملی باید متعلق به همه مردم باشد، نه صرفاً در خدمت یک اقلیت خاص. همچنین نباید دگراندیشان را حذف کند یا بدتر از آن، آنها را دشمن و مجرم قلمداد کند.
بدیهی است که صداوسیما و سایر رسانههای حکومتی (در جمهوری اسلامی) هیچگاه چنین ویژگیهایی نداشتهاند. رسانههای فارسیزبان دیگر که در خدمت دولتهای خارجی بودهاند نیز هرگز ویژگیهای یک رسانه ملی واقعی را نداشتهاند.
شباهت رسانههای حکومتی و بسیاری از رسانههای بهظاهر مخالف، که در خدمت دولتهای دیگر (مانند انگلیس، آمریکا و غیره) هستند، این است که در اصل صدای اقلیت مورد نظر خودشان را منعکس کردهاند.
البته، اعتراض اصلی من به حکومتی است که از مردم مالیات میگیرد تا هزینه صداوسیما و سایر رسانهها را تأمین کند، اما این رسانهها نه در خدمت مردم هستند و نه حافظ منافع کل جامعه. همین موضوع باعث شده است بسیاری از مردم به رسانههایی مانند صدای آمریکا، ایران اینترنشنال، منوتو، بیبیسی و غیره گرایش پیدا کنند.
با این حال، از نظر من، ظلمی که از سوی حکومت (جمهوری اسلامی) به ما روا شده، توجیهی برای پناه بردن به افراد یا جریانهایی نیست که هدفی جز تضعیف یا حتی نابودی ایران و غارت ثروتهای آن ندارند.
میتوان و باید میان شلاق و شوکر، میان شکنجه جسمی یا روانی، میان استبداد دینی یا غیردینی و بهطور کلی میان اشکال مختلف فاشیسم و ستمگری، هیچیک را انتخاب نکرد و گزینه درست را برگزید، حتی اگر رسیدن به آن بسیار دشوار و پرهزینه باشد.
با این مقدمه درباره بیانیه اخیر تحریم اینترنشنال و پرسش دوستان مبنی بر تایید این بیانیه توضیح می دهم.
چند روز پیش مطرح شد که تعدادی از فعالان سیاسی و روزنامه نگاران مستقل قصد دارند که ضمن اعتراض به ملی نبودن صدا و سیما ، دروغگویی ها ، حذف صدای مخالف و دگراندیش که دلیل اصلی جذب مردم به رسانه های دولتی استعمارگر شده رسما اعلام کنند که علاوه بر محکوم کردن رفتارهای خلاف رسالت حقیقت گویی و حمایت از کشتار غیرنظامیان همکاری خود را با آنان پایان می دهند.
که من هم موافقت کردم.
البته به ویژه پس از ۱۴۰۱ به دلیل تمرکز بیش از حد این رسانه ها بر چند سلبریتی و عدم توجه کافی به زندانیانی که در خطر اعدام هستند و تبعیض در توجه به مسائل و بحرانهای انسانهای تحت شکنجه و همچنین وارونه نشان دادن حقیقت از طریق تمرکز روی جریانهایی که البته نماینده اکثریت مردم هم نبوده اند،همان اندک ارتباطم را هم قطع کردم( اگرچه گزارشهایی که از داخل زندان برای این شبکه ها می فرستادم را صرفا به عنوان راهکاری برای رساندن صدای زندانیان و جلوگیری از فجایع در کوتاه مدت می دانستم و همان زمان هم معتقد بودم به رسانه های مستقل و در خدمت مردم نیاز داریم)
اما بیانیه ای که منتشر شد اولا از این جهت که مطالبی بر خلاف توافق اولیه در آن آورده شده و دوما به این دلیل که تمام امضا کنندگانش فعالان مستقل نیستند مورد تأیید من نیست.
من با قطع همکاری و حتی دنبال نکردن این رسانه ها به دلایلی که گفتم موافقم، اما عرف انتشار بیانیه این است که باید متن نهایی به اطلاع امضاکنندگان برسد که دستکم من متن را پیش از انتشار را ندیدم و فقط با کلیت موضوع که تحریم تمام رسانه های ضد مردم، خواه صدا و سیمای تحمیلی این حکومت و خواه رسانه های دولتهای استعمارگر انگلیسی، آمریکایی، و …توسط فعالان مستقل بود موافقت کردم.
سهیل عربی
بیستم تیرماه ۱۴۰۴