بیانیه‌ جبهه آنارشیستی در اعتراض به اخراج گسترده مهاجران افغانستانی از ایران

بیانیه‌ جبهه آنارشیستی در اعتراض به اخراج گسترده و غیرانسانی مهاجران افغانستانی از ایران

بیانیه‌ جبهه آنارشیستی در اعتراض به اخراج گسترده و غیرانسانی مهاجران افغانستانی از ایران

سال‌هاست که جغرافیای ایران تنها محل زندگی کُردها، تُرک‌ها، بلوچ‌ها، عرب‌ها، فارس‌ها و… نیست؛ بلکه تاجیک‌ها، پشتون‌ها، هزاره‌ها، ازبک‌ها، پشه‌ای‌ها و دیگر اقوام افغانستانی نیز بخشی از بافت انسانی این سرزمین را شکل داده‌اند.

هیچ انسانی در انتخاب محل تولد خود نقشی ندارد، اما انتخاب محل زندگی، از حقوق بنیادین هر انسان است.

بر همین اساس، برخوردهای سخت‌گیرانه و غیرانسانی با مهاجران افغانستانی، به‌ویژه اخراج‌های اجباری و گسترده، برای ما آنارشیست‌ها غیرقابل پذیرش است. اتحاد ساختارهای قدرت مبتنی بر دولت، مذهب و نژاد، نوعی نظم فاشیستی را شکل داده که باید با کنش‌گری مستقیم و آگاهانه به چالش کشیده شود.

بخش بزرگی از مردم ایران که با شعار «زن، زندگی، آزادی» خواهان کرامت انسانی برای همه بودند، بی‌تردید برای زندگی و آزادی زنان و مردم افغانستانی نیز ارزش قائل‌اند. آنان در برابر سیاست‌های تبعیض‌آمیز سکوت نخواهند کرد و در تاریخ، نامی نیک از خود به‌جا خواهند گذاشت. این ننگ تاریخی، متوجه ساختارهای حکومتی خواهد بود، نه مردم ایران!

در شرایطی که بحران‌های سیاسی و امنیتی، زندگی شهروندان و مهاجران را به حاشیه رانده، موج تازه‌ اخراج مهاجران افغانستانی از ایران، نشانه‌ای آشکار از خشونت ساختاری و بی‌اعتباری مفهوم «حق زیستن» در نظام دولت–ملت است.

پس از جنگ ایران و اسرائیل، تاکنون بیش از ۸۰۰ هزار مهاجر افغانستانی از طریق گذرگاه‌های اسلام‌قلعه و پل ابریشم اخراج شده‌اند.

– حتی مهاجرانی که در ایران متولد شده‌اند – صرفاً به‌دلیل «افغانستانی بودن» از کشور اخراج شده‌اند. بسیاری از آنان دارای مدارک قانونی‌اند، برخی سابقه‌ چند دهه سکونت دارند، و بسیاری هنوز معنای مرز را نمی‌دانند.

این روند را نمی‌توان صرفاً به عنوان «بازگرداندن مهاجران غیرقانونی» تحلیل کرد؛ بلکه با اهداف سیاسی و اجتماعی مشخصی دنبال می‌شود: ایجاد هراس عمومی، تولید تصویرهای تهدیدآمیز از مهاجران، و تحکیم اقتدار از طریق نمایش قدرت امنیتی.

اخراج گسترده‌ افرادی که عمدتاً در بخش‌های فرودست جامعه‌ کار ایران فعالیت دارند، نه راه‌حلی برای مدیریت مهاجرت، بلکه ابزاری برای بازتولید نظم طبقاتی و مرزی در لحظات بحرانی حاکمیت است. همچنین، نمی‌توان نقش رژیم طالبان را در این روند نادیده گرفت. هم‌سویی میان دو حکومت اقتدارگرا، زمینه‌ساز تشدید فشارها بر مهاجران شده است.

ما، به‌عنوان منتقدان ساختار دولت – ملت، بر این باوریم که هیچ واحد سیاسی، در هیچ سطحی، حق سلب زیست آزاد و ایمن از انسان را ندارد چه از طریق انکار تابعیت، چه با توسل به مرز، و چه از راه تبعیض سیستماتیک.

مرز، فراتر از یک خط جغرافیایی، ابزاری ا‌ست برای مهندسی جمعیت و تعیین اینکه چه کسی «شایسته‌ بودن» است و چه کسی نه. در این ساختار، مهاجر نه به عنوان «فردی در جست‌وجوی پناه»، بلکه به‌عنوان تهدیدی بالقوه و در نهایت، ابژه‌ای اخراج‌پذیر تلقی می‌شود و این همان نقطه‌ای‌ست که انسان، از جایگاه سوژه، به شئ تنزل می‌یابد.

سکوت در برابر این وضعیت، نه فقط همراهی با خشونت، بلکه پذیرش منطق آن است، منطقی که امنیت را در حذف دیگری جست‌وجو می‌کند. ما با تمام ابعاد این منطق مخالفیم.

همبستگی ما نه از مسیر نهادهای رسمی، نه در قالب‌های دیپلماتیک، بلکه از رهگذر اصول بنیادین زندگی آزادانه اعلام می‌شود: حق بی‌قید و شرط هر انسان برای بودن، فارغ از جغرافیا، تبار یا مدارک اداری.

از تمامی کنش‌گران مستقل، گروه‌های ضدمرز، نویسندگان و شهروندان آزاداندیش دعوت می‌کنیم در افشای ابعاد انسانی این بحران مشارکت کنند، روایت‌های مهاجران اخراج‌شده را بازتاب دهند، و همبستگی عملی و فکری را جایگزین نظم خشونت‌زای موجود سازند.

اکنون زمان اقدام‌های مؤثر و بازدارنده با رویکردی انسانی، رادیکال و مبتنی بر آزادی، برابری و عدالت است!

جبهه آنارشیستی

۲۶ تیر ۱۴۰۴

Fediverse Reactions