تعریفی ساده‌ از کمونالیسم در آرای بوکچین

تعریفی ساده‌ از کمونالیسم در آرای بوکچین

نویسنده: واردان

تعریفی ساده‌ از کمونالیسم در آرای بوکچین

مقدمه

کمونالیسم یا کمون کمون‌ها فلسفه‌ای سیاسی-اجتماعی است که بنیان خود را بر اساس ارزش‌های آنارشیسم کلاسیک به اضافه‌ی بوم‌گرایی برپا کرد.

واژه‌ی کمونالیسم زمانی متولد شد که شوروی آن سنگر عظیم چپ‌گرایان در احقاق آرمان‌هایش به بیراهه رفته‌بود و انقلاب‌های آنارشیستی‌ای که به بدترین شکل ممکن توسط قدرت‌های آن زمان در هم شکسته بودند. دهه‌ای که اغلب افراد کمونیسم را به مثابه‌ی گولاگ استالینی و آنارشیسم را فقط در ایگوئیست‌های اشتیرنری می‌دیدند. کمونیسمی که زمانی بر پایه‌ی همکاری داوطلبانه و مرام اشتراکی، کار در حد توان و استفاده‌ به اندازه‌ی نیاز و احترام به آزادی فردی و پرورش خلاقیت‌های شخصی شناخته می‌شد، با واژه‌‌هایی همچون بوروکراسی سرخ، سرمایه‌داری دولتی و بدتر از آن دیکتاتوری حزبی عجین شده بود.

آنارشیسم هم از این قبیل تعریف‌ها در امان نمانده بود زیرا پس از شکست‌هایی که آنارکوسندیکالیست‌ها در قرن ۲۰ میلادی خورده بودند، تعداد بیشماری از آنارشیست‌های روز تبدیل به فردگرایانی شده بودند که سعی داشتند زندگی خود را بر مبنای این آموزه بسازند و از واژه‌ی آنارشیسم فقط به معنای ذهنی استفاده می‌کردند به گونه‌ای که سبک زندگی خود را تغییر و تنها کاری که انجام می‌دادند بیان خود را آنارشیستی نگه می‌داشتند، طبق گفته‌ی بوکچین میل زیادی به 《آرام‌گرایی اجتماعی》داشتند و اگر از آن‌ها خواسته می‌شد تا چیزی را در جامعه تغییر دهند مخالف شدیدی می‌کردند و به گرایش‌های عرفانی‌یشان عقب‌نشینی می‌کردند.

در این موقعیت زمانی و مکانی بود که بوکچین از آنارشیسم فاصله گرفت و نظریه‌ی کمونالیسم را معرفی کرد.

ساختار کمونالیسم

کمونالیسم ترکیبی از آنارشیسم، سوسیالیسم و اکولوژی یا بوم‌گرایی است.

– آنارشیسم: زیرا به اقدام مستقیم، خودمدیریتی و توزیع قدرت به سطوح مختلف آن هم به صورت افقی باور دارد.

– سوسیالیسم: چون برای اداره‌ی امور تشکیل شوراها، کمون‌ها و دموکراسی مستقیم را پیشنهاد می‌دهد.

– اکولوژی: زیرا کمونالیسم یه دنبال زندگی‌ای پایدار است و این امر میسر نمی‌شود مگر اینکه با محیط‌زیست هماهنگ شویم و نهادهای دولتی و سرمایه‌داری‌ای که منابع را به طور بی‌رویه استخراج می‌کنند و در کل طبیعت را استثمار می‌کنند نابود کنیم.

اصول و ویژگی‌های کلیدی کمونالیسم

ایجاد کمون‌ها و شوراهای دموکراتیک

کمون‌ها جوامع کوچک خودگردانی هستند که کارکردی سیاسی دارند به این معنا که وظیفه‌ی تصویب قانون و اجرای آن را بر عهده دارند. ساختار تشکیلاتی کمون‌ها به این معنا نیست که مردم به نمایندگان رای بدهند تا آن‌ها برای جوامع مختلف بگیرند، در واقع نمایندگان خود مردم هستند. ورود و خروج به این نوع کمون‌ها برای همگان آزاد است مادامی که در انجام وظیفه کوتاهی نکنند‌. همچنین شهروندان ناظر بر اعمال اعضای کمون‌اند و هر زمان که اراده کنند می‌توانند نمایندگان را به پرسش بکشند و حتی از منصب خود عزل کنند. این کمون‌ها شبکه‌ای فدرالی تشکیل می‌دهند که در مقیاس بزرگ‌تر باهم همکاری می‌کنند.

چگونه می‌شود از بوجود آمدن بوروکراسی در این نوع کمون‌ها جلوگیری کرد؟

راه‌حل، توزیع قدرت است. براساس آموزه‌های آنارشیستی قدرت را نمی‌شود نابود کرد اما می‌توان آن‌را به‌طور مساوی میان همگان پخش کرد. در واقع کمونی که یک محله را می‌گرداند با شورایی که یک شهر را اداره می‌کند قدرت یکسان دارد، زیرا ساختار براساس دموکراسی مستقیم و سازماندهی افقی بنا شده است نه عمودی. برتری وجود ندارد و حرف کسی بر کس دیگری ارجحیت ندارد.

اگر کمون یا شورا شخصی را به نمایند‌گی از طرف آن کمون برای برقراری ارتباط با کمون دیگری انتخاب کند، آن نماینده وظیفه‌‌ای بیش از سخنوری ندارد؛ به عبارتی فقط تصمیم گرفته‌شده را به کمون دیگر اطلاع می‌دهد و توانایی تصمیم‌گیری از جانب خود برای دیگران را ندارد. بدین صورت است که تمام شهروندان در پیش‌برد سیاست‌های منطقه‌ی خود شریک‌اند و نماینده‌ای را انتخاب نمیکنند تا به جای آن‌ها و برای آن‌ها تصمیم بگیرد. این کارکرد به همین منوال در مقیاسی بزرگ‌تر شبکه‌ای فدرالی تشکیل می‌دهد.

به عنوان مثال در منطقه‌ای همچون روژآوا به اضافه‌ی این کمون‌ها که از اعضای خانواده‌ها و به دور از جنسیت تشکیل می‌شوند، کمونی هم مختص به زنان و حقوق‌شان وجود دارد، زیرا با توجه به منطقه‌ی جغرافیایی و تاریخ خشونت‌بار ظلم‌های جنسیتی‌ای که سالیان سال است علیه‌شان رواج داشته است، چنین کمونی در کنار دیگر کمون‌ها امری لازم و ضروری است.

همبستگی با اکولوژی

طبیعت چیزی است که سرمایه‌داری‌های خصوصی و دولتی روز به روز آن را برای تولیدات انبوه و کسب سود بیشتر نابود می‌کنند. اما کمونالیسم به دنبال سبک زندگی‌ و سیاست‌هایی است که همسو با طبیعت و زیست‌بوم حرکت کند. به همین دلیل است که قانون از بالا به جوامع و مناطق مختلف صادر نمی‌شود بلکه هر منطقه بر اساس نیازهای جغرافیایی و شرایط زندگی مخصوص به خودش تصمیم می‌گیرد.

زندگی هماهنگ با طبیعت به این معنا نیست که به بربریت بازگردیم یا خود و دیگران را از حداقل‌های استاندارد زندگی محروم کنیم؛ بلکه بدین معناست که با آموزش درست از مصرف‌گرایی افراطی پرهیز کنیم و جلوی هدر رفت منابع را بگیریم. به فرض مثال اگر مجبوریم جنگلی را تخریب کنیم، حداقل کاری که می‌توانیم برای جبران انجام دهیم این است که چندین منطقه‌ی دیگر را درختکاری کنیم تا منابع را برای آیندگان حفظ کنیم.

شکل اساسی بُعد اکولوژی کمونالیسم با مصرف‌ شهروندان نیست بلکه با سرمایه‌دارانی سر ستیز دارد که به دنبال تولید انبوه و کسب سودهای نجومی‌اند زیرا این‌گونه سرمایه‌داران و دولت‌ها نه تنها طبیعت را نابود می‌کنند بلکه جایگزینی هم برای آینده‌گان در نظر نمی‌گیرند.

به همین دلیل تصمیماتی که در کمون‌ها یا شوراها گرفته می‌شود، نمی‌تواند با اصل همبستگی با اکولوژی مغایرت داشته باشد چون آن‌ها برای خود و محل زندگی خود تصمیم می‌گیرند‌. برای مثال می‌توانید کسی را پیدا کنید که به خراب شدن خانه‌اش بدون اینکه خانه‌ی دیگری در نظر داشته باشد رای دهد؟ قطعا جواب نه است. حال به همین شخص اجازه دهید تا همین تصمیم را برای منطقه‌ای بگیرد که تا به حال ندیده است، در این صورت ممکن است جواب بله باشد.

این است ضرورت وجود کمون‌های متعدد، برای داشتن زندگی‌ای پایدار و دموکراتیک.