بخش اول: مرزهای خونین و خیانت
پس از پایان جنگهای جهانی، زمانی که استعمارگران سرگرم تقسیم مجدد نقشهی خاورمیانه بودند، سرزمین کوردها در منطقه به واسطه مرزهای ملی جدید تجزیه شد.
جغرافیای کوردستان پیش تر در قرن ۱۶ میلادی در (جنگ چالدران ) میان صفویان وعثمانی ها به دو بخش تقسیم شده بود و بعد از جنگ های جهانی و فروپاشی امپراتوری عثمانی بهدست دولت-ملتهای تازه تأسیس (ترکیه،عراق، ایران و سوریه) به چهار بخش تجزیه و اشغال شد.
مرزهایی که براساس منافع استعماری بریتانیا و فرانسه و در قالب قراردادهای لوزان و سایکس-پیکو ترسیم شدند.
این فاجعه تاریخی نه با موافقت مردم بومی، بلکه با بیخبری آنان از آیندهی خونینشان صورت گرفت. کوردها، اقوام بیدولتی بودند که هزاران سال در سایه ی کوههای زاگرس-توروس و کشتزار دشتهای مزوپوتامیا زیسته بودند، ناگهان خود را در میان دیوارهای سرد مرزهای ساختگی دیدند؛ مرزهایی که تنها کارکردشان، تفکیک، کنترل و سرکوب بود.
توایف هم ریشه و هم زبان که مرز آنها را از هم جدا کرده و هویت و زبان دیگری را بر آنها تحمیل می کرد . کاسبکارانی که مرز مانند لبه تیغ به جانشان افتاد و کشتزارهایی که دیگر فقط میشد از آنها خوشه های مین برداشت کرد!.
هر سوی این مرزها، صحنهای از یک روایت تکراری است: زبان ممنوعه، فرهنگ آسمیله شده، شورشیان اعدامشده یا تبعیدی ، و دههها مقاومت در برابر رژیمهای سرکوبگری که حق تعیین سرنوشت کوردها را تهدیدی برای موجودیت خود میدانند.
این مرزها نه تنها جغرافیای کوردستان را تکهتکه کردند، بلکه روان و حافظهی جمعی کوردها را نیز زخمی ساختند؛ زخمهایی که هنوز التیام نیافتهاند، و هر روز با خونِ تازهی آزادیخواهان و مبارزان راه رهایی دوباره سر باز می کنند.
کوردستان جغرافیایی است که در چند قرن اخیر در آن دهها قیام و شورش انقلابی از جمله؛
قیام بدرخان ۱۸۴۳ –
قیام نهریه۱۸۸۰ –
قیام سمکۆ شکاک ۱۹۱۸ –
قیام شیخ سعید پیران۱۹۲۵ –
قیام آرارات۱۹۲۷ –
تأسیس جمهوری مهاباد ۱۹۴۶ –
در مسیر رهایی کوردستان از چنگال امپراتوری و دولتهای تمامیت خواه شکل گرفته است.
همچنین در دوران معاصر احزاب کورد از راه مبارزات سیاسی و جنگ مسلحانه در پی دستیافتن به حل مسئله بوده اند، اگر چه بدلیل ایدئولوژیک بودن ساختارهای حزبی از یک دست ماندن و چاره یابی موثر دور ماندند.
بخش دوم: کنفدرالیسم دموکراتیک؛ چشماندازی رهاییبخش برای کوردستان و فراتر از آن
این صرفا یک شعار نخواهد بود اگر بگویم، در میان این تاریکی که جهان سیاست به کوردستان عرضه داشته است، اکنون نور امید از دل مقاومت برخاسته است: «کنفدرالیسم دموکراتیک» پاسخی در افق جوامع خودمدیریتی و دموکراتیک، برخاسته از تجربهی چند سده مبارزهی انقلابی در جغرافیای کوردستان است.
این تئوری انقلابی توسط متفکر مبارز و زندانی سیاسی کورد، «عبدالله اوجالان » بنیان نهاده شده، نه تنها به عنوان یک تئوری سیاسی، بلکه پروژهای زنده و در حال تحقق است.
در روژاوا، بخشهایی از این سیستم با وجود جنگ و محاصره، بهطور عملی پیاده شده است: کانتونهای خود مدیریتی، کمونها، شوراها، سیستم همریاستی، مشارکت برابر زنان و همزیستی چند اتنیکی نشان میدهد که راهی دیگر ممکن است. همین “دیگر بودن” است که جبهه سوم را آغاز، جنایتکاران تروریست را نابود و سیستم فاسد سرمایه داری را با چالش جدی ناکارآمدی و برچیده شدن مواجه می کند.
در کنفدرالیسم دموکراتیک، دیگر قدرت در دست مرکز یا طبقهای اشرافی یا خواص نیست؛ بلکه در کوچه، در محله، در کمونهاست. تصمیمگیریها از پایین به بالا صورت میگیرند، و جامعه به شکل شبکهای از شوراهای مرتبط وافقی سازمان مییابند.
این شکل از زیست سیاسی-اجتماعی، نه تنها راهحلی برای مسألهی کوردها، بلکه پاسخی جهانی به بحرانهای سرمایهداری، دولتمحوری، معضلات اجتماعی و تخریب زیستمحیطی است.
کوردستان: از قربانی تاریخ به آغازگر آینده
پارادایم کنفدرالیسم دموکراتیک به کوردستان این امکان را میدهد که از یک قربانی تاریخ، به یک موتور تحول سیاسی و اجتماعی تبدیل شود. این راه نه از مسیر چانهزنی با دولتها، نه از دل صندوقهای دروغین رأی، بلکه از طریق ساختن نهادهای مردمی، مقاومت، همبستگی فراملیتی، و شکستن چارچوبهای تحمیلشده میگذرد.
کوردستان، در دل زخمهایش، حامل امیدی رادیکال است؛ امیدی که با مشعل آگاهی و مقاومت زنده مانده و با هر گام زنان، سنگر جوانان، و هر کمون نوپا شعلهورتر میشود.
و اینک پیام روشن است؛
مقاومت کوردستان درس هایی به ما آموخت که برای تمام جوامع بشری به ویژه ملت های تحت ستم بسیار حائز اهمیت است.
کوردها در ۳۰۰۰ سال پیش با خودسازماندهی و تشکیل اتحادیە ای از ملت های تحت ستم، بزرگترین و خونخوارترین امپراتوری جهان به فرمانروایی آشوربانیپال را از صحنه روزگار محو کرده اند و در آینده سیستم بحران آفرین و کشتارگر سرمایه داری را با رهیافت به جوامع خود مدیریتی و آلترناتیو کنفدرالیسم دمکراتیک به دادگاه تاریخ خواهند سپارد.
اگر در دوران جنگ سرد گرداب قدرت های راست و چپی همه را در خود پیچیده بود، ولی امروز تنها آلترناتیو ممکن خلاصی از شر دولت های توتالیتر و سرکوبگراست. کوردستان برای گذار بسوی تمدن دمکراتیک و سیستم (کنفدرالیسم دموکراتیک) پا پیش نهاده است. این تنها راهی است برای نابودی سلطه گری، اقتدارگرایی و گروه های جهادی تروریستی.
زنده باد آزادی
زنده باد همبستگی جوامع بشری
نابود باد سلطه گر و هر آنکه مانعی در مسیر انقلاب اجتماعی است.