زينب بنت جحش همسر زیبای زید برده و پسرخوانده ی محمد بود. روزی محمد برای دیدن زید به خانه ی وی رفت زید در خانه نبود و محمد با دیدن زینب تحت تاثیر وی قرار گرفت و بازگشت در حالیکه می گفت سبحان الله العظيم سبحان مصرف القلوب یعنی منزه است خدای بزرگ منزه است برگرداننده ی قلبها این جمله ی محمد نشانگر شدت تأثیر زیبائی زینب در دل اوست. وقتی زید به خانه آمد زینب داستان را به او گفت و زید بدلیل شدت اعتقادی که به محمد داشت نزد محمد آمد که زینب را طلاق دهد و محمد به ازدواج خود درآورد. محمد در ابتدا گفت تقوی پیشه کن و همسر خود را نگه دار در حالیکه عشق به زینب را در دلش پنهان کرده بود ولی بعدا آیات زیر را نازل کرد و مدعی شد که خدا زینب را طلاق داده و به عقد محمد در آورده است
– احزاب: وَإِذْ تَقُولُ للذي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسَكَ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللهَ وَتُخْفى في نَفْسَكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسِ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا (۳۷) مَّا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَكَانَ أمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَّقْدُورًا (۳۸)
ترجمه و آنگاه که به کسی (زید) که خدا بر او نعمت ارزانی داشته بود و تو به او نعمت داده بودی میگفتی همسرت را پیش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار و آنچه را که خدا آشکار کننده آن بود در دل خود نهان میکردی و از مردم میترسیدی با آنکه خدا سزاوارتر بود که از او بترسی پس چون زید از آن [زن] کام برگرفت وی را به نکاح تو در آوردیم تا در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسر خواندگانشان چون از آنان کام گرفتند مشکلی نباشد و فرمان خدا اجرا گردید (۳۷) بر پیامبر در آنچه خدا برای او فرض گردانیده گناهی نیست سنت خداست که در میان گذشتگان بوده و فرمان خدا همواره به اندازه مقرر است (۳۸)
محمد برای پرهیز از زشتی این عمل و برطرف کردن تردید هوادارانش این عمل شنیع را به خدایش نسبت می دهد. در آیه ی ۳۸ مدعی شده که اینکار حکم خدا بوده و بنابراین محمد گناهی مرتکب نشده است و به اینصورت این کار ناپسند را به گردن خدا می اندازد. همچنین در آخر آیه ی قبل مدعی شده که اینکار برای اینست که مردم برای ازدواج با زن مطلقه ی پسرخوانده شان مشکلی نداشته باشند چون در جاهلیت پسرخوانده نقش پسر را داشت و کسی نمی توانست با همسر پسرخوانده اش ازدواج کند. آیا نمی شد این حکم جاهلی را با آیه ای فسخ کرد و حتما لازم بود اینکار با این زشتی و ناجوانمردانگی انجام شود؟
“وقتی اختیار محمد نسبت به مردم از اختیار خود مردم نسبت به خودشان بیشتر است” طبعا محمد وقتی از زن زیبای پسر خوانده اش خوشش می آید آیه نازل می کند و آن زن را تصاحب می کند. در اینکار چیزی که مطرح نیست خواست آن زوج جوان است. عشق دو جوان را لگدکوب میکند خانواده ای را از هم می پاشد برای اینکه به خواست خودش برسد.
اینکار محمد منشاء یک حکم فقهی شده که علمای شیعه می گویند ولایت فقیه میتواند همسر فردی را بدون اجازه اش طلاق دهد و به ازدواج خودش یا دیگری در آورد.
نکته ی دیگر اینست که در این آیات کسی که اصلا مطرح نیست و خواست و ارده اش هیچ اهمیتی ندارد خود زینب است. مخصوصا به قضی زيد منْهَا وَطَراً دقت کنید. می گوید حال که زید از او لذت جنسی برد او ر ا به عقد محمد در آورد. این آیه بی ارزشی فوق العاده ی زن را در اسلام نشان میدهد که حتی زنی به زیبائی زینب که محمد عاشقش می شود هیچ اختیاری در ازدواج و طلاق خویش ندارد و صرفا یک وسیله ی جوئی جنسی است.
تصور کنید اگر روحانیون و رؤسا بخواهند این عمل زشت محمد را الگوی خویش قرار دهند چه میشود؟ هر رئیسی اگر از زن زیردستانش خوشش آمد آن زیر دست باید زنش را طلاق دهد و به او واگزار کند همانگونه که در مورد ولایت فقیه(وقیح)می گویند.
حقیقتا همانگونه که باکونین گفت: به عنوان عاشق حریص آزادی انسان، و برای ممکن کردن آنچه که در انسانیت میستاییم، عبارت ولتر را معکوس میکنم و میگویم: اگر خدا واقعا وجود داشت، ضروری می بود که برمیانداختیمش.
(خدا و دولت)
زیرا وجود نامیمون و نامبارک و ناشایستی به نام خدا، انسان را پست،حقیر،سفله،دون مایه،عقب افتاده،و تو سری خور می کند. وجود او هاله ای از ابهام و اندودی غبارآلود است که جلوی عینک آزادی را گرفته،و در نتیجه با کور کردن انسان هر بلایی بر سرش آورده و نهایتا وی را ته چاه حماقت و جهالت می اندازد.
همسرش را تصاحب می کند،مالش را می دزد، او را تبدیل به انتحاری می کند،و در حدی او را از عقلانیت تهی می نماید که اشتباهات آخوندها و پیامبران و امامان و شیادانی اینچنین را خیر پنداشته، که یا کورکورانه بپذیرند یا با بهانه هایی که دو پهلوی آدم را از خنده درد می آورد،توجیه کنند.
به امید نابودی تمام قدرت های دینی در ایران و جهان.
Rebellion(m.n)
فایل پی.دی.اف کتاب نقد قرآن/دکتر سها
روی لینک زیر کلیک نمائید: