برگردان به زبان فارسی: هاسّه-نیما گُلکار
قتل جو هیل ۱۹۱۵ میلادی
داستان مرگ فعّال اتحادیه کارگری سوئدی-آمریکائی، (سندیکالیستِ) انقلابی و ترانهسرای مردمی «جو هیل» که به اِرتکاب قتل، مُتّهم و سپس تیرباران گردید.
سوگواری نَکُنید – سازماندهی کُنید!
یوئل اِمانوئل هِگلوند، در ۷ اُکتبر ۱۸۷۹ در یِولِه (۱۷۰ کیلومتری شمال اِستُکهلم) سوئد زاده شد. او در سال ۱۹۰۱ میلادی به ایالات متحده آمریکا مهاجرت نمود و در کالیفرنیا ساکن گردید، و در آنجا نام خود را به «جو هیل» تغییر داد. او در سال ۱۹۱۰ به أندیشه ی سوسیالیسم (لیبرتارین/آزادی مَنِش) گروید و با عُضویّت در «اتّحادیهی جهانی کارگران صنعتی» (آی.دبلیو.دبلیو) به عنوان یکی از رهبران انقلابی اعتصاب کارگران اِسکله ی بَندر «سَن پِدرو» شناخته شُد. او در سال ۱۹۱۲ میلادی در جریان یک کارزار مربوط به آزادیِ بیان در «سَندیه گو» مورد ضَرب و جَرح قرار گرفت و برای همیشه دُچار آسیبی ماندگار گردید.
جوهیل – چَپگرا – همچنین شاعر بود و ترانههای سوسیالیستیاش در روزنامههای کارگری «کارگران صنعتی» و «همبستگی» انتشار می یافت. پس از انتشار «دَفتر ترانه ی سُرخ»، شعرهای او در صَفِ اعتصاب و تظاهراتها خوانده میشُدند. ترانههائی مانند «واعظ و بَرده» (که اصطلاحِ شیرینیِ «پای در آسمان» از آن آمده) و «کِیسی جونز» – اتحادیه ی اِعتصابشِکن – به ترانههای فولکلوریک مشهور بینالمللی تبدیل گردیدند.
زمانی که فعالیتهای سندیکالیستی جو هیل توسط فردی تحت تعقیب قرارگرفت و باعث بیکاری اش در کالیفرنیا گردید، او به «ایالت یوتا» نقلمکان نمود. باوَر بر این است که یاری رسانیِ او در سال ۱۹۱۳ باعث گردید تا اعتصاب پیروزمندانه ای در شرکت ساختمانی «یونایتد کانستراکشِن» سازماندهی شوَد. در این مُدت جو هیل نَزد چند دوست در «سالتلِیکسیتی» اقامت داشت. در همان زمان «جی. بی. موریسون» پولیسِ سابق، در فروشگاهِ خواربارفروشیاش توسط دو نفر نقابدار به قتل رسید. چند هفته پیش از این قتل، موریسون به یک خبرنگار گُفته بود که به خاطر حادثهای در دوران خدمتش در کلانتَری، تهدید به اِنتقام جوئی شده است.
در شب قتل، ۱۰ ژانویه ۱۹۱۴، جو هیل در اَثر زخمی شدن با گلوله در ریه ی چپ خود به پزشک مُراجعه کرد. او ادّعا نمود که در یک مُشاجره بر سَرِ یک زن، تیر خورده است. دُکتر بخاطر اینکه گلوله از بَدن اش عبور کرده بود، این موضوع را به پولیس گزارش داد، و پولیس که از فعالیتهای سندیکالیستی جو هیل آگاهی داشت، تصمیم به دستگیری او گرفت. جو هیل حاضر نشد که علّت چگونگی زخمی شُدنش را توضیح بدهد، زیرا یکی از شاهدان جلوی فروشگاهِ موریسون گفته بود که یکی از قاتلان فریاد زده: «آه خدایِ من، تیر خورده ام». جو هیل، به اِتهام به قتل رساندن موریسون دادگاهی گردید.
رهبر«اتحادیه جهانی کارگران صنعتی» (آی.دبلیو.دبلیو) اِدّعا می کرد که «جو هیل» از یک سو، قُربانی یک پرونده سازی و از جانب دیگر، دادنِ “پیامی هُشدار دهنده” علیه دیگر فعّالان اتحادیه شده بود. حتّا «ویلیام اِسپرِی» فرماندار جمهوریخواه ایالت یوتا، اِعتراف کرد که میخواسته از این پرونده برای «متوقف کردن سُخنرانیهای خیابانی و پاکسازیِ ایالت از افرادِ قانون شِکن – چه تاجران فاسد و چه مُبلغّانِ آی.دبلیو.دبلیو و یا هرچیزی که خود را می نامند، استفاده نماید».
در دادگاه سالتلیکسیتی، هیچ شاهدی نتوانست جو هیل را بهعنوان قاتل شناسائی نماید. نَه گلولهای که به هیل اصابت کرده بود و نَه هیچ قطره خونی از او در مغازه پیدا نشُد. از آنجا که هیچ پولی دُزدیده نشده بود و یکی از مُهاجمان گفته بود « الآن گرفتیمِت!»، وکیل مُدافع استدلال کرد که این یک قتلِ اِنتقامجویانه بوده است. با این حال، جو هیل که هیچگونه ارتباطِ قبلی با موریسون نداشت، گُناهکار شناخته شُد و به مُجازاتِ مرگ محکوم گردید.
اتحادیه جهانی کارگران صنعتی (آی.دبلیو.دبلیو) کارزاری را برای مُتوقّف کردنِ حُکم اعدام آغاز کرد. در همین رابطه، اِلیزابت فِلین – یکی از چهره های اصلی اتحادیه – برای تلاش در وادارکردن به تجدید نظر در محاکمه، با جو هیل در زندان ملاقات نمود.
در ژوئیه ۱۹۱۵، سی هزار عضو آی.دبلیو.دبلیو در استرالیا، قطعنامهای برای آزادیِ جو هیل به فرماندار «ویلیام اسپری» اِرسال نمودند. همچنین قطعنامههای مُشابهی در بریتانیا و دیگر کشورهای اروپائی تصویب گردید. «وُدرو ویلسون» نیز از «اسپری» درخواست تجدیدنظر کرد. امّا این خواسته مورد توافق قرار نگرفت و تاریخ اجرایِ حُکم اعدام توسط جوخهٔ آتش برای ۱۹ نوامبر ۱۹۱۵ تعیین گردید.
تشییع جنازه ی جو هیل
زمانی که «جو هیل» این خبر را شنید، پیامی برای رهبری آی.دبلیو.دبلیو – بیل هِیوود – فرستاد:
«بدرود، بیل. من همانند یک شورشگرِ راستین میمیرم. وقتات را برای سوگواری به هَدَر نَدِه، سازماندهی کُن». او همچنین از «هیوود» درخواست کرد که مراسم خاکسپاریاش را اینگونه انجام دهد: آیا میتوانی ترتیبی بدهی که جنازه ام را تا مَرز ایالت ببَرند و در آنجا بخاک بسپارند؟ نمیخواهم پیکر مُرده ی من در “یوتا” پیدا شوَد». وَصیّت نامه ی جو هیل پیش از مرگ، نوشتنِ شعر « آخرین خواسته ی من» بود.
حدود ۳۰ هزار نفر در مراسم تشییع جنازه جو هیل شرکت کردند. و درخواستی که در آخرین شعرش آمده بود اِجرائی گردید:
«و بُگذار نَسیمهایِ شادی آفرین
خاکسترم را به جائی بِبَرند که گُلی میروید
شاید آن گُلِ پژمُرده
دوباره زنده شده و شکوفه دهَد».
خاکستر جو هیل در بسته های کوچک ریخته شد و در روز اوّل ماه مِه ۱۹۱۶ در هر یک از ایالت های آمریکا به دستِ باد سپُرده شُد. این مراسم در چند کشور دیگر نیز برگزار گردید.
منبع:
ارسالشده توسط اِستیوِن، ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۶

