پژوهشگر: هاسّه-نیما گُلکار
۲۵ نوامبر، یادآورِ مُقاومت، سرکوب و ایستادگیِ تاریخی زنانی است که در برابر ساختارهای خشونتزا بَرخاستند؛ ساختارهائی که نَه تنها در دولتها و قوانین، بلکه در مُناسبات خانوادگی، فرهنگی و اقتصادی ریشه دارند. این روز با یاد خواهران «میرابال» – سه زن مبارز دومینیکنی که در سال ۱۹۶۰ به دستِ دیکتاتوری رافائل تروخیّو به قتل رسیدند – تبدیل به نُقط ی جهانیِ اِعتراض علیه خشونت جنسیّتی شد. امّا خشونت علیه زنان تنها رویدادی تاریخی نیست؛ سیستمی زِنده و بازتولیدشونده است.
از دیدگاهِ آنارشیستی، خشونت علیه زنان پدیدهای تصادفی یا صِرفَن «اِنحرافِ فردی» نیست. این خشونت در دلِ ساختارهای قدرت تودرتو ریشه دارد: دولت، سرمایهداری، مردسالاری، مذهبِ نهادینهشده، مِلّیگرائی، سیستمِ خانواده سِلسلهمَراتبی و تمام نهادهائی که اِنضباط، کُنترل و فَرمانبَری را بر تَنها و ذِهنها تحمیل میکُنند. آنارشیسم بر این باور است که هر جا سلسلهمراتب وجود دارد، خشونت – در اَشکالی آشکار یا پنهان – اِجتنابناپذیر میشود.
خشونت علیه زنان تنها کُتک، تهدید یا قتل نیست؛ ساختاری است که تعیین میکُند زن چه کسی باشد، چه بپوشد، چگونه رَفتار کُند و تا کُجا حقّ حضور در عرصههای اجتماعی و سیاسی را داشته باشد. این خشونت در قانونهائی آشکار میشود که بدنِ زنان را مالکیّتپذیر میدانند، در اقتصادهائی که کارِ خانگی را «نامرئی» میکُنند، در فرهنگهائی که اِطاعت، عفاف و غیرت را اَرزشگُذاری میکُنند و در دولتهائی که کُنترل جمعیّت و نظمِ اجتماعی را بر تَنِ زنان اِعمال مینمایند.
آنارشیستها تأکید میکُنند که مبارزه با خشونت علیه زنان بدونِ مبارزه با تمام نهادهای تولیدکنند ی خشونت مُمکن نیست. آزادی زنان نه با اِصلاحات سَطحی، بلکه با گُسَستن از ساختارهائی به دَست میآید که روابط سُلطه را بازتولید میکُنند. دفاع از خود، سازماندهی جمعی، ایجاد شبکههای هَمیاری، ساختن فضاهای أمن بدون اِتّکا به دولت و بازآفرینی فرهنگِ مقاومت، از عناصر کلیدیِ این نگاه است.
در فرهنگ آنارشیستی، بَدن زَن میدانِ مقاومت است؛ جائی که نَظمهای سیاسی و مذهبی میکوشند آن را کُنترل کنند و زیر اِنقیاد خود درآورند، اَمّا زنان با اَشکال گوناگونِ کُنِشگری، از اعتراض خیابانی گرفته تا هُنر، آموزشِ جمعی و شبکههای غیررسمی مُراقبت، به بازپسگیری آن میپَردازند. مبارزاتِ زنان در آمریکای لاتین، خاورمیانه، روژئاوا، ایران، هِندوستان و بسیاری دیگر از نقاطِ جهان نشان میدهد که مقاومت علیه خشونت تنها هنگامی پایدار است که بدون سِلسلهمراتب – چه از بالا به پائین و چه از پائین به بالا – و در پیوند با مبارزه برای آزادیِ همگانی شِکل بگیرد.
۲۵نوامبر یادآورِ این حقیقت است که رَهائی زنان بخشی از پروژهای بزرگتر برای رهائی همه ی انسانها از سُلطه است. از دیدگاه آنارشیستی، مبارزه با خشونت علیه زنان صرفن دفاع از حقوق یک گروه نیست؛ مبارزهای است علیه هرگونه قدرت مُتمرکز، علیه هر شکلی از مالکیّت بر بدنها و زندگیها، و برای ساختن جهانی که در آن آزادی، برابری، هَمبستگی و هَمیاری جایگزین کُنترل، تَرس و خشونت شوَد.
زن-زندگی-آزادی!

