کودکان زُباله گرد؛ تباهی زندگی در میان زبالهها کمتر کسی است که در کوچهها و خیابانهای ایران چشم بگرداند و کودکانی را نبیند که میان سطلهای زباله به دنبال زندگی میگردند، میبینیم و عبور میکنیم و شاید ندانیم که چه بر سر این کودکان و آیندهی آنها میآید. ۲۲ خرداد برابر با ۱۲ ژوئن، روز…
مشکلات زندانیان #شکنجه_گاه_قرچک از زبان خودشان ( این گزارش ، پس از مصاحبه با بیش از ده زندانی و خانواده آنها تهیه شده) قسمت اول : بهداشت و درمان پیشتر هم به مشکل این روزهای زندانیان قرچک ( خرابی فاضلاب و روان شدن فاضلاب در بند و بوی بد، جمع شدن حشرات و …) قسمت…
ادامه اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در زندانهای گوناگون پنج زندانی سیاسی در اعتراض به نابسامانی های زندان و نقض حقوق زندانیان ، اقدام به اعتصاب غذا کرده اند: وحید باقری، فاتح مجیدی، اسکندر لطفی، ناظم بریهی در اعتصاب غذا و ابراهیم صدیق همدانی اقدام به اعتصاب دارو کرده است. ناظم بریهی از روز دوشنبه ۹…
برازنده بود دستافشان و پایکوبان کارگر به ریشخند ستمگر جامه سرخ چهره سیاه پیامآور بهاران به بهار مؤمن به خویشتن خویش نامش پیروز مؤمنش گشتم ایمان آورده به خویشتن خویش شعر تقدیمی یک همقطار به آزادگان قیام خرداد ۱۴۰۱
یازدهم ژوئن (بیست و یکم خرداد ماه) زمان مبارزه با فراموشی و تلاش برای حفظ حافظه ی بلند مدت در سپهر آنارشیستی است. این نه تنها باعث پشتیبانی از آنارشیستهایی میشود که در زندانهای سراسر جهان محبوس شدهاند، بلکه ما را مجبور می سازد که به گذشته نیز نگاهی بیاندازیم و راهکارهای مبارزاتی نسل های…
ناظم بریهی اهل شهرستان حمیدیه متولد: ۱۳۶۵ زندانی سیاسی از روز دوشنبه نهم خرداد ۱۴۰۱ در اعتصاب غذا است. او از هفده سالگی تا کنون که ۳۵ سال دارد، در زندانهای این حکومت ، محبوس و تحت شکنجه بوده. یعنی نیمی از عمرش. یعنی از نوجوانی تا میان سالی. تا؟ _محکوم به حبس ابد است.…
مث الباقی ایام هفته بعد شببیداری و سگدوزدن تنها چیزی که دلم میخواست دونخ بهمن بود. رفتم پاتوق کنار تولیدی. اکثراً سعی میکنم نرم چون واقعاً تاب خیرهشدنشون به خودمو ندارم. پامو که گذاشتم داخل یه پیرمرد با لباس سنتی دیدم. تسبیحی دستش بود که برام آشنا بود. پاتوق شلوغ بود و منم کلا تو…
ضجههای شسته و رفتهیتان را میبینیم شما رستورانهای بالای شهرتان را از دست دادهاید رستورانهایی که ما فقط از کنار آن گذشتهایم شما موترهای لوکستان را از دست دادهاید موترهایی که از کنار ما گذشتهاند باغهایتان را شاید و معشوقههای بیشمارتان حساب بانکی و تشریفاتتان را ضجههای شسته و رفتهیتان را میبینیم که در صف…