آنارشیستها در مورد مالکیت خصوصی نظریات متفاوتی دارند . از یک سو کسانی مانند ویلیام گدوین (1836-1756)، پیر ژوزف پرودن (1865-1809) و گوستاو لانداور (1919-1870) مسئله را در تقسیم ناعادلانۀ ثروت می دانستند و نه دارایی به خودی خود؛ عدم تملک را نا مطلوب می پنداشتند و نه تملک را. شعار معروف پرودن “مالکیت دزدی…
نامه رسیده : برای منافع گسترده، آنارشیسم چه سیاستی دارد؟ مثلاً در مورد حوزههای نفتی، یا محیط زیست. مثلاً اگر دولتی نباشد و یا اعمال قدرتی از طرف دولت نباشد، از ثروتی مثل نفت چطور میشود بهرهبرداری کرد؟ یا در مورد محیط زیست، مثلاً فرض کنید عدهای علاقه دارند که گونههای در معرض خطر…
من یک آنارشیست هستم، نه به این خاطر که معتقد باشم آنارشیسم هدف نهایی است، بلکه به این دلیل که چیزی به نام هدف نهایی وجود ندارد. ~ Rudolf Rocker همانطور که رادولف راکر (به انگلیسی: Rudolf Rocker) به درستی تاکید می کند، “آنارشیسم یگانه راه حل برای تمام مشکلات انسان نیست، و آنطور که اغلب…
بر سر قبرهای دسته جمعی واژه ها می روم به فریادهای بــی صـدا شده در دنیای مجازی فکر می کنم و به حال تمام نسل های حبس شده در سلول های خاکستری شعری کوتاه گریه می کنم منبع : فیسبوک Farzan Alef / فرزان الف
نگاه خسته اش به شهری که در تکاپو است چندش پوست دست از فلز بالای داربست یک دم عمیق از سیگار کشیدن عذاب از سر برادرش که درد می کرد برای عدالت سری که قانون به دار بست پخش شد اذان از بلندگو های مسجد در گوشی که از سرما سِر و سرخ است مرور…
زندانیان این طرف وُ تبعیدیان آن طرف هیچیک زمان آزادی را تخمین نمی زنند که یأس با روانشان هماغوش نشود این چنین عده ای در گذشته وُ عده ای در حال لیز می خورند به آینده ای زیر علامت سوال منبع : فیسبوک Farzan Alef / فرزان الف
در سیاهی سلولی که خون های خشکیده بر کاشی های آن شکلک های ترسناکی ساخته ، نیستم نه در خانه ام در خیابانم در ذهن توام و زیر شکنجه ام سکوت ، لب دوخته ام بازجویی بالای سرم نایستاده نه کسی اعترافی نمی خواهد از من من خود اعترافم به عفونت توده ی تلنبار شده…
بخوان غمگینترین ترانهات را وقتی زاغه نشینی میمیرد بنویس تمام فحش های جهان را بر دیواری که بر سر ما میریزد بگو از لرزش مصوت ها وقتی سکوت ماری ست که بر تن واژه می پیچد بگو ، بنویس ؛ بخوان ، بنال تف کن سکوت را دراین سرزمین نحس که نام کوچکش خاوران است…
از بودن به بودن ادامه دادن خسته شبیه شاپرکی که سر بر شیشه ی پنجره میکوبد مدام از شدن به شدن دور شدن بی رمق شبیه کرمی که در پیله پروانه میمیرد از خود دور شدن همیشه خود را پیدا کردن در تلخی پایان قصه و با طعم تلخ یاد تو خود خوری کردن خیره…
زار قبانی خوب است نیستی ببینی که امروز سوریه زمین داغ بازی سردی شده که در آن کاخ سفید و کرملین مهره ها را حرکت می دهند تا مهره ها خانه های خودی را آتش بزنند تا هر متر از زمین های موسکو و واشینگتن برای همیشه گران تر از آسمان دمشق باشد نیستی ببینی…
محاکمه ی روز تمام شده و زمان به نیمه شب شرعی رسیده نیمه شبی که… تیر خلاص را بزن بر آخرین نور در آسمان شلیک کن بر چهره ی ماه بی کسان سندیکای ستاره ها را ببر تیر باران کن دور تا دور تهران را خاوران کن ولی اینجا هر کسی وقتی از آینده حرف…
تمام این پیاده روها قبرستان رویاهای خیلی هاست و ما قدم میزنیم رویا به دنیا می آوریم رویا به خاک میسپاریم ما در پیاده روها خاک میشویم ما در پیاده رو ها رستاخیز میشویم دنیا میچرخد بر دایره ی سکوت و ما زیگزاگ میرویم به سوی مرکز این دایره که صراط المستقيم نشانی نیستی ست…
بر سفیدی کاغذ ناخن میکشم در احتضار کلمات شعرم گرفته است در عمق خود چنگ می اندازم یک مشت واژه برمیدارم وُ بر این در بسته میکوبم تا دیوار بشنفد که اینجا آدمی ، به سلسله ی آدمـــی امیدوار است… منبع : فیسبوک Farzan Alef / فرزان الف
با تیغ فلسفه خودزنی کردن از لا به لای ساختمان ها از لای خیابان ها خلاف جهت باد همیشه ها در خود وزیدن و در کاسه ی جمجمه ی خود گرد بادی شدن که تا همیشه در خود دور خود می چرخد نقاشی : Marco Diaz منبع : فیسبوک Farzan Alef / فرزان الف
تو، همیشه چشم به راه آزادگان بودی ولی آزادگان*،نه بزرگراهی ست و نه کمربندی ، که بر کمرت آزادگان حلقه ی داری ست بر گردنت و تو آویزان از سر و تو آویزان از طناب خلیج فارس* – و خلیج فارس آزادراه قم بر تهران قم در تهران و آزادترین راه در ایران- تورا جرثقیلی…
بعد از آن شب هر شب همان قدر شب بود بعد از آن شب از آسمان فقط سهم من بارش عقرب بود بعد از آن شب بود که کم کم سنگینی این گورزاد را بر پشت خود احساس کردم بی چاره است این گورزاد از بودن خسته است از عذاب وجدان پر است فرزند یتیم…
با واژه های خودت ___ گوش بر خاک نهادی صدایی نشنیدی که سکوت آسانترین کار بود که با سکوت سابقه ای در کار نبود شعر منفجر کردی وُ زمین آرام نگرفت تبعیدگاه به تبعیدگاه سال به سال سرهای شرقی کم میشود و نبودنت فاجعه ی عظیمیست امشب کردستان باران میبارد و دیگر شعرهایت برای من…
آدم های این بند همه در عمق حضور خود کلماتی را حمل میکنند کلماتی که می خواهند کلماتی که نمیخواهند کلماتی که شاید نیستند ، یعنی فقط کلمه اند کلماتی دیگر مثلاٌ: اسمی ، صفتی ، مکانی ،چیزی ، حالتی و در این میان یک حرف ساکن یک صامت تنها در مغزی ِ خودکار یک…
در آن میدانی که در وسط چهار راه بـود اسیــر در گذار مانکن های بی سر و از گشنگی سیر زیر آسمان همـان قصه ها در شبی از، ازیــن گونه روز ها کنار دکه ی روزنامه فروشی کنار تیتر های مفتخر روزنامه ها بر جدول جوب زانو زده بود و عق میزد ، حوای بی…
* به یاد نصرت رحمانیکلید چیز بدی نیست ولی قفل را باید شکست که باز شود برای همیشه که بسته نشود برای هیچوقت کلید یعنی که قفل سالم ، میماند کلید یعنی که قفل دوباره قفل، میشود کلید یعنی که قفلی هم ، هست کلید یعنی قفل نقاشی:Linda Vachon منبع : فیسبوک Farzan Alef /…