سکوت



خسته از شب ها
و تصور رویا
در مکعب های کوتاه و بلند
گیج از روزها
و تصور فردا
دور دایره هایی میان مکعب ها
در چشم هم نگاه میکنیم
و این تنها کاریست که میکنیم
یعنی سکوت
سکوت می کنیم
بیزارم از این واژه
که در شعر یک قرن
چنبره زده
و این سکوت روئینه
دیگر آن سکوتی نیست
که با گفتنش بشکند:
سکــــــــــوت…
نه
نمی شکند


پ . ن : معمایی بود در دوران کودکی که میپرسیدند: آن چیست که با گفتنش میشکند؟ و جواب سکوت بود

منبع : فیسبوک Farzan Alef / فرزان الف