آزادی خواهی در سکوت و در رویا زیستن


کور و کر ،در آستانه ی دهلیز نابودی ایستاده ایم و فشاغ بی حاصلی بر حضورمان چنگ می زند،ما با تباهی خود پیمان بسته ایم و سکوتمان را در رویا فریاد می زنیم..شب ها جوشان از خشم ،چپاولگران آزادی مان را در ذهن خود به محاکمه می کشانیم و صبح در مرداب ذلت دست و پا میزنیم…ما بر فرش فلاکت نشسته ایم و ماهرانه بر بوم ذهن مان تصویر استقلال و جامعه ی مدنی را نقاشی می کنیم و بزرگترین جنبش بیدارگرمان این است که با نگاهی حق به جانب گلوی یکدیگر را بدریم….ما مردگانی هستیم که خون سکوت در رگ هایمان جاری ست….