جمهوری اسلامی از دیر باز با حمایت از جریانهای ارتجاعی همانند حرکه اسلامی، کومه له اسلامی، انصار الاسلام و جیش الاسلام سعی داشت که در روند حرکت آزادیخواهانه مردم کردستان عراق اختلال ایجاد کند و نیروهای وابسته به خودش را در این مناطق به قدرت برساند با حمله آمریکا و اتحادیه میهنی به مناطق تحت کنترل این گروهها پس از سقوط صدام و فرار آنها به خاک ایران این گروهها همچنان فعالیت خود را به پیش بردند و بعضی از آنها در داخل ایران با استفاده از امکانات دولتی و مساجد تلاش کردند که نیروی جوان را جذب کنند و بعد از مدتی گروههای از این دارودسته ضد بشری مسلح شده به تهدید مردم و روشنفکران وکتابفروشیها و مراکز تفریح جوانان پرداختند تا اینجا جمهوری اسلامی هم یاور و حامی آنها بود فقط زمانی که دست به ترور ملا عالی برهان و محمد شیخ الاسلامی نماینده کُردستان در مجلس خبرگان رهبری زدند ، جمهوری اسلامی از آنها روی بگرداند و تعدای از آنها را دستگیر کرد.
ادامه این گروهها امروز به نام سلفی آزادانه در مساجد و تکایا مشغول تبلیغات هستدند وهر چند وقت شمشیر به دست برای ارعاب جوانان ومردم نمایش خیابانی میدهند. این درحالیست که جمهوری اسلامی صدای دگر اندشان، روشنفکران، روزنامه نگاران، اتحادیههای کارگری و همه جریانهای فکری دیگر را از بیخ و بن ممنوع کرده است و از شکل گیری هرگونه تشکل غیر دولتی و مردم نهاد حتی گروهای ورزشی وکوهنوردی جلو گیری میکند هزاران مسجد در سنندج و کرمانشاه و جوانرود و سایر مناطق کردستان به محلی برای تجمع، تبلیغ و یارگیری این عناصر ضد بشری تبدیل شده است جمهوری اسلامی از این امر غافل مانده است که اگر این جنایتکاران قدرتی به هم بزنند اولین قربانیان آنها شیعیان و بقیه نیروهای وابسته خودشان خواهد بود تظاهرات اخیر تکفیریها در سنندج کامیاران جوانرود و سقز باید زنگ خطری برای همه نیروهای دگر اندیش باشد که تلاششان را برای افشای ماهیت تبهکارانه و وحشیانه این گروها هر چه بیشتر کنند و با کنار گذاردن اختلافات متحدانه برای شکل گیری نهادهای مردم محور وتشکلهای کارگری وشوراهای محلات برای مقابله با این عناصر مرتجع اقدام کنند.