فریاد را در مصوت خفه کرده اند
و تکیه بر صامت ها را ممنوع
مانده ایم چکار کنیم با این همه کلمه ، در انجام ِ سکوت
و در اتفاق مردن
کلمات دارند آرام از یادمان می روند
عده ای در این تاریکی
ذکر می گویند
و عده ای چیزهایی می نویسند
مثلا در شعر جلق می زنند
و شعر تر می پاشند بر کاغذ
ما همه ایستاده ایم
در تاریخی کریه
و لبخند می زنیم
به شدن ِ تسلیم ِ نسل ها
باید یک نفر برود
بر آن دیوار بنویسد:
اجداد ما در تاریکی به شکار نور می رفتند