پروپاگاند وهم همه کارگی ابزاری
با پروپاهای باز و همه پارگی از دم راضی
خایب
خارس
و کتاب ختم مرتبه ات
که بودن را با ترس آموخت
و شدن را مرگ
و مرگ را ادامه
و چشم
و مصلحت
که ارجح است در کمی ِواحد زمان
دست کثیفی ست
که سرها را بر می گرداند
ِعقال در سر مرد است و بر پای زن
آنقدر از ریشه ی مشتق فاعل صرف کرده اند
که گرایش موافق
به زیبایی آغوشی
که در آن زایش تراژدی نیست
که از آن سرباز گیری نیست
صرف ندارد
برایشان این
مگر برای شکنجه
با صدای بلند رادیو قرآن
در اوین
که پیامی دارد برای زکیه های این زمین
برای الذین :
الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ* حَافِظُون
الا الذینی که
زنان کشت زارشان اند
و عقال ها در سر دارند