گفتار روز (۵۱) پنجشنبه، ۹ شهریور ۱۳۹۶ – قسمت نهم : جستاری در باره گزیده ای از کتاب آنارشیسم ، نوشته کالین وارد .
کالین وارد در این کتاب می نویسد : 1
نصرت شاد در قسمتی از مقاله ای به نام “باکونین و رمانتیسم انقلاب ” می نویسد :
“میان سالهای ۱۸۴۰/۱۸۴۸ میلادی ، شبح انقلاب، غالب کشورهای اروپایی را فرا گرفته بود . باکونین ، انقلابی کبیر روس که یک آنارشیست بود ، میگفت که انقلاب بدون هدف ، جنایت است و هدف یک جامعه جدید باید آزادی اجتماعی باشد . او مدعی بود که تمام انقلابات آزادی بخش از طرف خلق و نه از جانب یک گروه آوانگارد روشنفکر انجام شده اند . در آنزمان غالب آنهایی که بخیابان میرفتند گرچه پولی در جیب نداشتند ولی دارای ایدههایی انساندوستانه بودند و انگیزه شان عملی نمودن مقوله آزادی بود . فلسفه آنارشیسم آنزمان فلسفه دینامیک ، حرکت و نیرو بود . آنان لغو تمام امتیازات طبقاتی را خواهان بودند. در نظر آنان قوانین ، ساختارها و تئوری ، در عمل بوجود می آیند و عشق به نابودی ، عشقی خلاق بود . باکونین مخالف هر نوع دین سوسیالیستی و خواهان جامعه ای بدون تاج و تخت بود . وی در رابطه با کمونیستهای پیرو مارکس میپرسید که کارگران نان میخواهند یا آزادی ؟
میشائیل باکونین را تا امروز مشهورترین مبارز آنارشیست در غرب بحساب می آورند . در نیمه اول قرن ۱۹ بعضی از روشنفکران جوان اشرافی به طبقه خود پشت کردند و در کنار مردم به مبارزه اجتماعی دست زدند ، در روسیه تزاری ، باکونین یکی از اینگونه جوانان بود . او دولت ، کلیسا و سرمایه را دشمن انقلاب و مردم معرفی نمود . در نظر او تئوری وسیله ای برای رسیدن به هدف است . وی گرچه زیاد حرف میزد ولی کم چیزی مینوشت . باکونین در درجه اول یک عملگرا بود تا یک نظریه پرداز . آنارشیستهای پیش از باکونین غالبا پشت میز نشین بودند . در زمان او انارشیسم به خیابان رسید . اگر پیش از باکونین آنارشیسم یک ایده زیبا و یک فلسفه رادیکال بود ، در زمان او آنارشیسم، راهنمای عمل ،اعتراض و مبارزه شد……..باکونین در سال ۱۸۴۰ میلادی به آلمان رفت تا به تحصیل فلسفه آلمانی بپردازد ولی در آنجا یک زندگی مبارزه اجتماعی را آغاز نمود که حدود ۴۰ سال طول کشید .”
- آنارشیسم در انقلابهای اروپای ۱۸۴۸ دوباره ظهور کرد. درسال بعد، پس از ناکامی انقلاب در درسدن، باکونین زندانی و محکوم به مرگ شد، و یک سال بعد به اتریشیها تحویلش دادند، دوباره محکوم شد، و یک سال پس از آن،اینبار، به روس ها تحویل داده شد. شش سال را در دز پتر و پل در سنت پترزبورگ گذراند و بعد به سیبری تبعید شد، که از آنجا سرانجام گریخت و از راه ژاپن به لندن، سان فرانسیسکو و نیویورک سفر کرد. [↩]