قسمت دوازدهم ، اریکو مالاتستا : جستاری در باره گزیده ای از کتاب آنارشیسم ، کالین وارد در این کتاب می نویسد : 1
ویکی پدیا : “اریکو مالاتستا (۱۴ دسامبر ۱۸۵۳ – ۲۲ ژوئیه ۱۹۳۲) یک انارکو کمونیست ایتالیایی بود. او بیشتر زندگیاش را در تبعید از کشورش ایتالیا به سر برد و روی هم بیش از ده سال را در زندان سپری کرد وی چند روزنامهٔ رادیکال را نوشت و منتشر کرد و همچنین از دوستان میخائیل باکونین بود.
وقتی او به سبب نوشتن نامه ای به شاه، ویکتور امانوئل دوم، دستگیر شد که در آن از بیعدالتیهای محلی شکایت کرده بود، اولین بازداشت طولانی مدتاش بود و فقط چهارده سال داشت.
هنگامی که در حال تحصیل در رشتهٔ پزشکی در دانشگاه ناپلس بود، با جمهوریخواهی مازانیان آشنا شد؛ اما به دلیل شرکت در تظاهرات از دانشگاه اخراج شد…..در سال ۱۸۷۲ با میخائیل باکونین ملاقات کرد و همراه با او در کنگره بینالملل سنت آیمر شرکت کرد. مالاتستا، چهار سال بعد، به گسترش تبلیغات انترناسیونالیست در ایتالیا کمک کرد؛ او دو بار به دلیل همین فعالیتها دستگیر شد.
در آوریل ۱۸۷۷، مالاتستا، کارلو کافیرو، جزء حلقهای در قرن نوزده در روسیه بود که سرگی میخائیلویچ کراوچینسکی، رئیس پلیس مخفی روسیه را در سال هفتادو هشت با خنجر کشت، و حدود سی نفر دیگر، شورشی را در ایالت بنونتو آغاز کردند، و روستاهای لتینو و گالو را بدون درگیری گرفتند. انقلابیون اسناد مالیاتی را سوزاندند و پایان حکومت پادشاهی را اعلان کردند و مورد استقبال قرار گرفتند. حتی یک کشیش محلی حمایت خود را اعلام کرد. اما پس از ترک گالو توسط سربازان حکومتی دستگیر شدند، و بعد از شانزده ماه حبس تبرئه شدند….هنگام سفرش، و پس از کار بر روی یک کشتی فرانسوی و جلوگیری از ورودش به سوریه، ترکیه، و ایتالیا، در شهر مارسی پیاده شد و از آنجا به ژنو در سوییس و سپس به برخی از محافل آنارشیستی آنجا راه یافت. در آنجا با الیزه رکلو و پیتر کروپتکین به انتشار نشریه وی La Révolte کمک کرد. اگر چه او بسیار زود از سوییس هم اخراج شد و در سال هشتاد ، پس از عبور از رومانی، پاریس، و بلژیک به لندن سفر کرد.
مالاتستا در لندن به عنوان بستنی فروش و مکانیک کار میکرد و در سال ۱۸۸۱ در کنگرهٔ بینالملل شرکت کرد، که از آن بینالملل آنارشیست به وجود آمد. او در سال بعد به مصر رفت تا علیه مستعمرههای انگلیسی مبارزه کند، سپس یک سال بعد مخفیانه به ایتالیا بازگشت. در فلورانس او هفته نامهٔ آنارشیستی مسئلهٔ اجتماعی را تأسیس کرد، که در آن محبوبترین جزوهاش در میان کشاورزان برای نخستین بار منتشر شد. مالاتستا در هشتادو چهار به ناپل بازگشت، درحالی که انتظار داشت سه سال را در زندان سپری کند – تا از قربانیان بیماری همهگیر وبا پرستاری کند – بار دیگر، او برای گریز از زندان از ایتالیا فرار کرد و به آمریکای جنوبی رفت. او از سال هشتادوپنج در بوینس آیرس زندگی کرد در آنجا او انتشار مسئلهٔ اجتماعی را از سر گرفت، و در تأسیس اولین اتحادیهٔ کارگران مبارز در آرژانتین، اتحادیهٔ نانواها شرکت جست، و در آنجا تأثیر آنارشیستیای را در جنبش کارگری برای سالهای بعد برجا گذاشت.
با بازگشتش به اروپا در سال ۱۸۸۹، او روزنامهای با نام L’Associazione در شهر نیس (شهری در جنوب فرانسه) منتشر کرد، تا هنگامی که ناچار شد به سرعت به لندن بگریزد. برای هشت سال بعد هم مالاتستا در لندن مستقر بود، اما سفرهای مخفیای به فرانسه، سوییس، و ایتالیا داشت و همراه با تیردا دل مارمول به کنفرانسی در اسپانیا رفت. در طول این مدت او برخی از رسالههای پراهمیتاش، مانند L’Anarchia را نوشت. پس از آن در سال ۱۹۰۷ مالاتستا در کنگرهٔ انترناسیونال آنارشیست آمستردام شرکت کرد،…..مالاتستا بعد از جنگ جهانی اول، عاقبت برای آخرین بار به ایتالیا بازگشت. دو سال بعد از بازگشت وی درسال ۱۹۲۱، حکومت ایتالیا دوباره او را به زندان انداخت، با این حال وی دو ماه قبل از به قدرت رسیدن فاشیستها از زندان آزاد شد…..”
پاینوشت : با توجه به اینکه این مطالب کوتاه برای اینستاگرام تهیه می شود، این مطلب تا حدی خلاصه شده است و متن کامل را در ویکی پدیا بخوانید.
- سنت آنارشیستی ایتالیا با اقامت باکونین در آنجا آغاز شد، تا جانشین دیگر چون گاریبالدی و ماتسینی شود که ناسیونالیسمشان را باکونین به سبب اعتقاد به فدرالیسم و خود گردانی اشتراکی در مخالفت با خود میدید…..مرید او اریکو مالاتسلا، که در دورهی موسولینی در بازداشت خانگی در گذشت، جریاناتی از آموزههای آنارشیستی در ایتالیا و آمریکای لاتین به راه انداخت که تا به امروز به شکل مبارزه، و چاپ کتاب و نشریه نمود چشمگیری دارد. [↩]