شعر سیاه از سهیل عربی : یک سیب زمینی برای ۲ نفر
سالم گرفتنم ،اما کنون تنم ،لرزان و پر ز درد
باتوم ،شوکر و حبس ، محصول ؟ سوند به تنم
این من پیرمرد ، جرمم چه بود مگر
فریاد زدم دگر ،ننگ بر شکنجه گر، بر عامل ستم
ننگ بر شکنجه گر، بر عامل ستم
در این شکنجه گاه، تنها و بی پناه
می خواهم از تو که ، باشی صدای ما
بنویس ، بی کاست و کم ،از شیشه ،دود و گرد
افیون برای درد ، آلودگی پُر است
ننگ بر شکنجه گر ،بر عامل ستم
درمان ، خوراک و جا ، یکی بدتر از دگر
شام سیب زمینی نصف ،صبحانه مختصر
مامور داد می زند ، صداتون را بگیر ، یک گوشه ای بمیر
با بغض می گفت قبل از اینکه به زندان بیایم ،سوندها به من وصل نبود. در انفرادی نگذاشتند که به دستشویی بروم و به این روز افتادم .
برای هم بندیم مرتضی حسینی لواسانی
سهیل عربی : زندان تهران بزرگ