قسمت دوم «ﻣﺎﺭﯾﺎ ﻧﯿﮑﻔﻮﺭ ﻓﺎﻭﺍ » : یادی از ۱۳ زن مبارز آنارشیست تا روز جهانی زن


نگاهی کوتاه به زندگینامه ﻣﺎﺭﯾﺎ ﻧﯿﮑﻔﻮﺭ ﻓﺎﻭﺍ ، گریلا و انقلابی آنارشیست تاثیر گذار اوکراینی :

ﻣﺎﺭﯾﺎ ﻧﯿﮑﻔﻮﺭﻓﺎﻭﺍ ؛ﺳﺎﻝ ۱۸۸۵ ﻣﯿﻼﺩﯼ ﺩﺭ ﺍﻟﮑﺴﺎﻧﺪﺭﻭﻓﺴﮏ ‏( ﺯﺍﭘﻮﺭﯾﮋﯾﺎﯼ ﮐﻨﻮﻧﯽ ‏) ﺩﺭ ﺍﻭﮐﺮﺍﯾﻦ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪ ؛ﭘﺪﺭ ﻣﺎﺭﯾﺎ ﯾﮏ ﺍﻓﺴﺮ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺟﻨﮓ ﺭﻭﺳﯿﻪ -ﺗﺮﮐﯿﻪ ﺑﯿﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ۱۸۸۷ ﺗﺎ ۱۸۸۸ ﺑﻮﺩ .

ﺩﺭ ﺳﻦ ﺷﺎﻧﺰﺩﻩ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺷﻐﻠﻬﺎﯾﯽ ﭼﻮﻥ ﭘﺮﺳﺘﺎﺭﯼ ﮐﻮﺩﮎ ،ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﮔﯽ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﮐﺎﺭ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺷﻮﯾﻨﺪﻩ ﺷﯿﺸﻪ ﻭﺩﮐﺎ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮﺩ  ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺤﻠﯽ ﺁﻧﺎﺭﮐﻮ ﮐﻤﻮﻧﯿﺴﺖ ﭘﯿﻮﺳﺖ .

ﺷﺮﮐﺖ ﺍﻭ ﺩﺭ  ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﻬﺎی مرتبط با مبارزات مسلحانه ﺑﺎﻋﺚ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﯼ ﺍﻭ ﺷﺪ ؛ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺑﻪ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﺤﮑﻮﻣﯿﺘﺶ ﺑﺎ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﺣﺒﺲ ﺍﺑﺪ و سپس به ۲۰ سال تبدیل شد.

ﺍﻭ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﻣﺤﮑﻮﻣﯿﺘﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﭘﺘﺮﻭ ﭘﺎﻭﻟﻮﻓﺴﮏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺘﮕﺬﺍﺭﯼ ﺳﭙﺮﺍﻧﺪ و پس از آن در سال ۱۹۱۰ به صربستان تبعید شد .

مدتی بعد از صربستان فرار کرد و به ژاپن رفت.

ﺍﺯ ﮊﺍﭘﻦ ﺑﻪ ﺍﯾﺎﻻﺕ ﻣﺘﺤﺪﻩ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺍﺳﭙﺎﻧﯿﺎ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺑﻪ ﭘﺎﺭﯾﺲ ﺭﺳﯿﺪ.

ﺍﺯ ﺳﺎﻝ ۱۹۱۳ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﻣﺴﺘﻌﺎﺭ ﻣﺎﺭﻭﺳﯿﺎ ﮐﻪ ﻣﺨﻔﻔﯽ ﺍﺯ ﻧﺎﻡ ﺍﺳﻼﻭﯼ ﻣﺎﺭﯾﺎ ﺍﺳﺖ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ.

ﺩﺭ ﭘﺎﺭﯾﺲ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻭﯾﺘﻮﻟﺪ ﺑﺮﺯﻭﺳﺘﮏ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﺭﺷﯿﺴﺘﻬﺎﯼ ﻟﻬﺴﺘﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩ.

ماریا نیکی فوروا آنارشیست اوکراینی را که بین سالها ی ۱۸۸۵ تا ۱۹۱۹ میلادی می زیست را گاهی با ژاندارک مقایسه می کنند.

هیچ شرح حال علمی از ماریا ، تاریخ نگاری از زندگی او وجود ندارد که فقط نیاز به به روزرسانی و احتمالاً تفسیر مجدد دارد. تا حدودی به این دلیل است که او بیشتر زندگی خود را در فعالیت مخفی و مبارزات زیرزمینی گذراند: او در ۱۶ سالگی به یک گروه چریکی آنارشیستی پیوست و واقعاً تنها دو سال (۱۹۱۹-۱۹۱۷) مخفی زندگی نمی کرد.

سازمان دهندگان آنارکو کمونیست برای اولین بار در سال ۱۹۰۳ در اوکراین ظاهر شدند و در بین جوانان طبقه کارگر مراکز صنعتی موفقیت چشمگیری کسب کردند. در جریان وقایع انقلابی در سالهای ۰۷- ۱۹۰۵ ، در اوکراین حدود ۹۰ گروه آنارکو کمونیست وجود داشتند که تعدادشان بیشتر و بهتر و سازمان یافته تر از همتایان خود در روسیه بود.

ماریا در سال ١٩١٧ در زمان انقلاب به روسیه بازگشت و در شهر زادگاهش نقش بزرگى در مبارزات انقلابى ایفا کرد که مخالف قدرت بلشویکها در اوکراین بود. در سال ١٩١٨ ماریا یک انارشیست معروف بود که هدایت کننده درگیریهاى نظامى بود. او گارد سیاه را سازماندهى کرد، یک نیروى مسلح انارشیستى که افسران ارتش و دولتمردان را هدف قرار می داد.
مسکو او را از ادامه فعالیتهایش منع کرد، ولى وى نمیتوانست مبارزه را ادامه ندهد. در سال ١٩١٩ ماریا دستگیر شد و به اعدام توسط جوخه اتش محکوم شد.
در تاریخ ۱۶ سپتامبر سال ۱۹۱۹ ، به همراه همسرش گناهکار شناخته شد و به اعدام محکوم شدند و  هر دو کشته شدند.
اساطیر پس از مرگ:
در طول زندگی ، نیکیفوروا چندین بار زخمی شده بود ، یا با مردن اشتباه گرفته شده بود ، فقط بعداً در سلامت خوب ظاهر شد. به دلیل شهرت وی در فرهنگ عامه ، در ماههای پس از مرگ وی شایعاتی منتشر شد که وی در واقع هنوز زنده بود.
مواضع سیاسی
آنارشیسم و ​​انقلاب
در جوانی ، نیکی فورووا وارد سیاست آنارکو کمونیستی شد و تاکتیک های شبه نظامی را برای پیگیری آنها اتخاذ کرد. در طول سالهای فعالیت خود ، نیکیفوروا سخنرانی های متعددی را ارائه داد که از عقاید سیاسی وی حمایت می کرد. با این حال ، رونوشت ها و نقل قول هایی از سخنان وی به ندرت از دوران اتحاد جماهیر شوروی جان سالم به در برد . آنچه از سخنان او معلوم است این است که وی به دلیل سخنرانی کاریزماتیک خود ، که برای توضیح نظرات آنارشیستی استفاده می کرد ، مورد توجه گسترده قرار می گرفت. گفته می شود که وی به طور گسترده ای به عنوان آنارشیست شناخته می شود ، و به عنوان سمبل فلسفه آزادیخواهی خود ، مدام لباس کاملاً سیاه پوشیده است.

وی در دوران انقلاب ، طرفدار واگذاری فوری و کامل املاک متعلق به صاحبان ثروتمند زمین به کارگران و دهقانان بود  و اظهار داشت: “کارگران و دهقانان باید در سریعترین زمان ممکن هر آنچه را که طی قرنها توسط آنها ایجاد شده بود را تصرف کنند و از آن برای منافع خود استفاده کنند. . ”

با این حال ، در حالی که او دائماً به نفع فلسفه آنارشیستی صحبت می کرد ، اما در مورد پیشرو  و نخبه گرایی هشدار داد ، و اصرار داشت که آنارشیست ها نمی توانند تضمین تغییرات مثبت اجتماعی باشند. “آنارشیستها به هیچ کس قول نمی دهند.” وی هشدار داد ، “آنارشیستها فقط می خواهند که مردم از وضعیت خود آگاه باشند و آزادی را برای خود به دست گیرند.”

https://en.wikipedia.org/wiki/Maria_Nikiforova
https://libcom.org/history/atamansha-life-marusya-nikiforova