گزارشی از وضعیت زندان ها در تهران
توسط یک زندانی سیاسی آگاه و روشنگر:
هنگامی که ارزش ها عَوَض می شوند …
سیّد مَهیار مُرتضوی، پزشک یا جلّاد!
شنبه ۸ خرداد [۱۴۰۰] علی اسحاق زندانی سُرخورده که به دلیل گرما زدگی ناشی از نبود کولر در سلولهای زندان رجائی شهر، دچار عارضه های پوستی شده بود، به کمک یکی از جوان های بند به نام رضا محمد حسینی به بهداری زندان مراجعه می کند، اما سید مهیار مرتضوی که به عنوان پزشک در این زندان استخدام شده و حقوق دریافت می کَند، از معاینه ی بیمار طبق معمول خودداری می کند؛ چون در آن لحظات مشغول تماشای مسابقه ی فوتبال و سیگار کشیدن بوده و دوست نداشته وقت اش را صَرف معاینه ی بیماران کُنَد. سید مهیار مرتضوی همین روند را در زندان های اوین و تهران بزرگ هم داشته است و به دلیل کم کاری و اهانت به بیماران، بار ها از او شکایت شده تا به این زندان تبعید شود، و در این زندان که به دلیل دوری از مرکز، نظارت کمتری به اَعمال او است، رهبری هایش بیشتر شده تا حدی که وقتی رضا محمد حسینی از او می خواهد که علی اسحاق را معاینه کُند، به او فحاشی می کند و او را هول می دهد و از مطب بیرون می اندازد و فریاد می زند: “برو گمشو!” و با قُلدری می گوید که نمی خواهد بیمار را معاینه کند. این نخستین تخلّف و بد رفتاری سید مهیار مرتضوی با بیماران نبوده و او بارها از اعزام زندانیانی که به درمان در بیمارستان نیاز داشته اند، خودداری کرده و باعث مرگ چندین انسان شده است.
هنگامی که علیرضا شیر محمد علی و چند زندانی سیاسی دیگر در زندان تهران بزرگ اقدام به اعتصاب غذا کرده بودند، گزارش های دروغی علیه آن ها می نوشت و وضعیت واقعی احوال آنان را بر خلاف واقعیت ثبت می کرد. فشار خون اعتصاب کننده اگر پائین بود آنرا نُرمال گزارش می کرد تا به بیمارستان اعزام نشود که آبروی نظام محبوب اش نروَد. مرتضوی که به لطف اقوامش در سپاه پاسداران کار می کنند، در سازمان زندانها به عنوان پزشک استخدام شده، طی دوازده سال اخیر بارها با کوتاهی و عدم تعهد به سوگند پزشکی، باعث مرگ زندانیان بسیاری شده است و تعداد زیادی از زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار داده و به آنها توهین و فحاشی کرده است.