بازخوانی ناقص اثرات سکسیسم بر مردان به عنوان یکی از بیشمار رنج‌های متحمل از حکومت


آنارکوفمنیست‌ها و آنارکوکوئیرها به خوبی می‌دانند و بیان می‌دارند که چرخۀ خشونت متحمل بر زنان و LGBTQIA+ را نمی‌توان ناشی از جنس یا جنسیتی دیگر دانست؛ خشونت مذکور سیستماتیک و مشخصاً ناشی از تثبیت گفتمانی سکسیستی و نقش‌محور توسط سلسله‌مراتبی اقتداری است. آن‌ها به بازتولید فرهنگ فرودست‌‌تربودن زن، کوئیر یا… نمی‌پردازند و گدایی حقوق خویش را نمی‌کنند، آن‌ها حقوق دزدی‌شدۀ‌شان را می‌دانند، قاتلین و دزدان و شرکایشان را می‌شناسند و برای حق خود می‌جنگند.

 

دولت و سرمایه‌داری از عوامل اصلی تفکیک جنسی_جنسیتی و فرهنگ‌سازی نفش‌محور بر اساس جنس و جنسیت برای سازماندهی سلسله‌مراتب، حفظ ایدئولوژی و دزدی کار و سرمایه و زمین هستند.

 

با اذعان به نقص‌های فراوان یادداشت مذکور، به علت مشاهدۀ منابع فارسی معدود در مورد رابطۀ خشونت تحمیلی دولت علیه جنس و جنسیت منسوب به مذکر، سعی در پرداختن به این مهم دارم؛ زیرا انتظار روابط سالم، آزادانه و خودخواسته بدون حذف سیستم مولد خشونت و سلسله‌مراتب و اقتدار، ناممکن می‌نماید.

 

اگر از مردان در مورد مشکلاتشان بپرسید شاید ختنۀ مردان به عنوان یک ناقص‌سازی جنسی و شکنجه‌ای ضد انسانی و آمار مرگ مردان به علت سرطان پروستات برای خود مردان نیز چیزی نباشد که در وهلۀ اول به ذهن‌شان خطور کند! تعجب نکنید! تحقیقا مردان کمتر از زنان مشتاق رفتن به سمت درمان هستند، چرا؟ زیرا فرهنگ عشیره‌ای تثبیت شده توسط سردمداران رژیم‌ها، مردان را نیروی کاری ارزان قیمت و در دسترس می‌خواهد. حتی در گیرودار رشد جنبش فمینیسم به عنوان یکی از جنبش‌های مردمی خواهان حقوق از دست رفتۀ انسانی، گفتمان لیبرالیستی_کاپبتالیستی سعی در به حاشیه‌بردن جنبش بالاخص با متهم‌کردن مردان به عنوان علت خشونت و مردسالاری کردند گرچه که ریشۀ خشونت، حکومت و سرمایه‌داری ست؛ اقتدار، خشونت، سرمایه‌داری و مردسالاری نه چیزی ست که جنس و جنسیت منسوب به مردان بخواهند بلکه ‌آن‌ها هم قربانی آن هستند.

انگ‌های جنسیتی قشری ناپخته به جنس و جنسیت منسوب به مردان مانند خشن، ستمگر و ظالم و مظلوم خواندن جنسی دیگر، به صورت امری ذاتی منتسب به جنسیت، نه تنها کمکی در جهت بهبود زیست انسان نمی‌کند بلکه چرخۀ خشونت مذکور را متداوم خواهد ساخت. چرا جنسی باید خواهان خشونت و ظلم باشد؟ خشونت و ظلم در ساحت بحث جنس و جنسیت از جایی آغاز می‌شود که نمودهای عینی سلسله‌مراتب، اقتدارگرایی و سرمایه‌داری دست به تحمیل نقش اجتماعی بر اساس معیارهایی کذایی می‌زنند.

 

اقتدار و سرمایه‌داری مردان را برای مردن می‌خواهند، برای کار بی وقفه، مردن در جنگ و…

میانگین عمر کمتر، تحصیلات عالی کمتر، اخراج بیشتر مردان از مدارس، بیکاری، اعتیاد، زندانی‌شدن در صورت ارتکاب جرم یکسان، آمار بالای خودکشی و بی خانمانی برای حکومت و سرمایه‌داری مهم نیست اگر بود جنس و جنسیت منسوب به مردان هم در موارد بالا مورد توجه قرار می‌گرفت. حکومت‌ها در برابر زنان و LGBTQIA+ شاید تا اندازۀ بسیار اندکی و به صورتی ظاهری عقب‌نشینی کرده باشند؛ اما نمی‌توانند با حاشیه‌راندن قشری دیگر ما از چشم‌انداز زیست شایستۀ انسان منصرف کنند.

 

 

 

ما ریشه‌های شر را می‌دانیم

NO GOD

NO MASTER

NO BORDERS

 

ایگو