شعر تقدیمی یک آنارشیست به مناسبت روز جهانی سهیل عربی


یأسِ ممتدِ تاریخِ تلخ
می‌آویزد بر گردن زنجیرِ شومِ خویش
گمان مبر که با سوگِ رفیقان
یا با چهرهٔ تکیدهٔ جانِ سرگردان

انسان نه با صحبت نان
نه با لکنت زندان و زبان میله‌ها
نه در نعره‌های مکررِ قدیسان محبوس نشد
حتی نه با شادیِ پاسبان در شبی که قامتِ قیامِ مردمان کمر خم می‌کند

خیالِ رقص و ساز و شعر و خنده‌های خیابان رنگ باخت آنگاه که امید گریان شد
بدان

 

شعر تقدیمی یک آنارشیست به مناسبت روز جهانی آنارشیست دربند هم‌قطار سهیل عربی