مَرد، این راویِ همیشه، دانایِ کُل و همهکاره، مُرده است!
زنان، امروز دارند ما را با معنای دیگری از زن مواجه میکنند؛ با معنایی که مَردان آن را تعریف نمیکنند. مَرد، این راوی همیشه، دانای کُل و همهکاره، مُرده است.
زنان، اکنون خود، خویشتن را بیان میکنند. مبارزه شان نیز برای همین است؛ آنان هستند که علیه اجبار میجنگند؛ دیگر نمیخواهند کسی، معنایی را که خود از زن دارد و خود از مرد، کار، نانآوری، تحصیل و… دارد، بر آنان و جامعه آنان تحمیل کند.
اکنون، زنان به مفهومی که از زن دارند، مبدل میشوند.
کاش، ای کاش ما نیز با پیوستن با زنان، مردی را که خود معنا میکنیم، بسازیم؛ به مفهومی که از مرد داریم، مبدل شویم.
کاش دانشجو، خود به مفهومی که از دانشجو دارد، مبدل شود و علیه تفکیک جنسیتی در دانشگاهها بایستد و کاش…
همه اینها، در جنبش زنانه خود را پیدا میکنند؛ زیرا این جنبش به حاشیهراندهشدهها است، این جنبش، جنبش روایت، بدون راوی دانای کل است.