از سرکوب وحشیانه کشاورزان سالخورده با شاتگان تا بازداشت و آزار و اذیت صدها مهاجر آوارهٔ افغانستانی توسط اشرار خامنهای همه در نیمهٔ اول قوس/آذر بخش کوچکی از کارنامهٔ زرین سیاستهای ایدئولوژیک نظام حاکم بر منطقهٔ جغرافیایی موسوم به ایران است.
نادیدهگرفتن عزت انسانی توسط نظام حاکم بر منطقهٔ مذکور، بازداشت فلهای صدها مهاجر در یک سوله ضمن رفتارهای زننده و نژادپرستانه، تحقیر و توهین مدوام، حبس در شرایطی غیر بهداشتی و غیرقابل قبول و بی آب و غذا نه برای امروز بلکه بخشی از روند معمول جمهوری اسلامی و تمام دولتها است.
حقوق بشر ملعبهای در دستان دول است و مصارف زینتی دارد.
اعتراض و مطالبات به حق مردم اعم از مهاجران تا ساکنان زادهٔ هرمنطقه با سرکوبهای مستقیم و پیاپی هماکنون رنگ جنبشی ضداقتدارگرایانه به خود گرفته.
«مطالبات زنان و دگرباشان و معلمان و کارگران و زحمتکشان هردوجغرافیای موسوم به ایران و افغانستان نه تنها همپوشانیهای جدی دارند بلکه تنها با نابودی کامل سیستمهای بیمار، مخرب و ضدمردمی حاضر، ایجاد تغییرات بنیادین در بطن جامعه و ایجاد شوراها و ساختارهای نامتمرکز خودسازماندهیشدهٔ برپایهٔ دموکراسی مستقیم، به صورت افقی و در تمام سطوح، همکاریهای داوطلبانهٔ منوط به نقاط اشتراک نیروهای مردمی مختلف و خودگردانیهای داخلی و در صورت امکان تسلیح عمومی محقق خواهد شد.»
ناکارآمدی، دزدی، قتل، مرزکشی، دروغپردازی را دول و سرمایهداری به فعلیت میرسانند و در عوض مهاجر و کشاورز را تبعید و شکنجه میکند…
۱۴ قوس/آذر ۱۴۰۰
اتحادیۀ آنارشیستهای افغانستان و ایران