آزادی‌ها داده نمیشوند بلکه گرفته میشوند


بورژواهای حیله گر می گویند – می خواهید در خانه مصونیت داشته باشید؟ – لطفا! آنها را در قانوننامه (مجموعه قوانین) بنویسید، و همه جا آن را با صدای بلند بخوانید! – ما کوچکترین تمایلی به مزاحمت نیروهای پلیس در کانون خانوادگیمان نداریم. اما ما یک دفتر مخفی تاسیس، و کشور را مملو از ماموران مخفی خواهیم کرد، ما لیستی از افراد غیرقابل اعتماد تهیه و آنها را به دقت زیر نظر خواهیم گرفت. وقتی احساس کنیم که خطر نزدیک است، به مصونیت تف می اندازیم، افراد را در تخت‌خواب هایشان دستگیر خواهیم کرد، از آنها بازجویی می کنیم و خانه‌هایشان را تفتیش می کنیم. ما جلوی آنهایی که جرات دارند با صدای بلند مطالبات خود را بیان کنند، خاموش نمی نشینیم، و آنها را به زندان می اندازیم. اگر ما را متهم کردید، می گوییم:《 چه کار کنیم آقایان! در جنگ نان و حلوا خیرات نمی کنند!》
مصونیت مراسالت وجود دارد؟ به همه بگویید، بنویسید،که مراسالت مصونیت دارد. اگر رئیس اداره ی پست در روستایی دورافتاده از روی کنجکاوی نامه ای را باز کرد، بالفاصله او را از شغلش برکنار کنید، با صدای عام در مالءعام بگویید:《 هیولا! جنایتکار!》 از چنین کاری بر حذر باش، چیزهای کوچکی که ما با نامه نگاری برای یکدیگر می فرستیم، فاش نشوند. اما اگر شما در مسیر توطئه ای از پیش طراحی شده علیه منافع ما گام بردارید – آن وقت هیچ شرم نمی کنیم:
تمام نامه ها را باز خواهیم کرد، ستاد کلی از مقامات ویژه تشکیل می دهیم و به معترضان می گوییم، که این کار توسط یک وزیر انگلیسی اخیرا با تشویق کل پارلمان ایجاد شد: 《بله، آقایان، نامه ها را با انزجار عمیقی باز می کنیم، اما چه کنیم، که میهن(بهتر است بگوییماشراف و بورژوازی) در خطر است!》
این همان چیزی است که این به اصطالح آزادی سیاسی به آن می رسد.
آزادی مطبوعات، آزادی اجتماعات، مصونیت خانه ها، و سایر حقوق، تنها زمانی به رسمیت شناخته می شوند که مردم از آنها به عنوان سالحی برای مبارزه با طبقات حاکم استفاده نکنند. اما به محض اینکه مردم جرات کند به منافع بورژوازی دست درازی کند، تمام این حقوق از بین می روند. این کاملا طبیعی است. تنها آن حقوقی مسلم است که انسان با مبارزه ی سرسختانه به دست آورده است، و به خاطر آن هر لحظه آماده است دوباره اسلحه به دست گیرد.

 

بریده ای از مقاله حقوق سیاسی
کروپتکین