تصویری از شورش نان ۱۸۶۳ میلادی در آلاباما، آمریکا
زنان معترض در حال کتک زدن پلیسهای مقابلشان هستند
«نان یا مرگ» ، «نان یا صلح»
«این را که ما آرمانشهرگراییم، همه میدانند. پس آرمانشهرگرا یعنی ما، که ایمان ژرف داریم انقلاب میتواند سرپناه، خوراک و پوشاک را برای همگان تضمین کند. ایدهای بهشدت ناخوشایند برای شهروندان طبقة متوسط، از هر حزب و تفکری، زیرا بهخوبی از این واقعیت آگاهند که دشوار میتوان ملتی را که گرسنگیاش ارضا شده است، به زیردستی کشید.
درست در همین عرصه است که ما جدالمان را به پیش میبریم: نان باید در اختیار انقلابیون باشد و مسئلة نان را میباید پیش از هر مسئلة دیگری حل و فصل کرد. اگر انقلاب منافع مردمان را در نظر بگیرد، در مسیر درستی حرکت خواهد کرد؛ زیرا در حل مسئلة نان، ناگزیر از پذیرفتن اصل برابری نیز خواهیم بود. اصلی که بهاجبار ما را به استنتاج سایر اصول انقلاب نیز رهنمون خواهد شد.
روشن است که انقلابِ پیش رو – برای مثال در مقایسه با انقلاب 1848 – در میانة بحرانی صنعتی فرا خواهد رسید. اکنون نیمقرن است که اوضاع روی به آشفتگی دارد و تنها میتواند از بد به بدتر میل کند. همهچیز بدان سو پیش میرود: ملتهای جدیدی به سیاهة کشورهای درگیر در تجارت جهانی اضافه میشوند و نبرد برای تملک داراییهای جهان، جنگها و مالیاتها هر روز افزایش مییابند. بدهیهای جهانی، عدم اطمینان به فردا و استعمار گسترده در هر گوشهای از جهان رخ مینماید.
در همین لحظه میلیونها کارگر بیکار در اروپا حضور دارند. اما آنزمان که انقلاب فرا میرسد و مانند آتشی به انبار باروت میافتد، اوضاع بدتر از این خواهد بود. با برافراشته شدن سنگرها در خیابانهای اروپا و آمریکا، خیل کارگران بیکار دوبرابر خواهد شد. پس چگونه میتوان برای این انبوهه نان تأمین کرد؟»
تسخیر نان
پیتر کروپُتکین
رضا اسکندری