شعر: بنای ظلم


بنای ظلم می‌کنم
به دست خود که من زنم

بنای ظلم می‌کنم
به شور و خشمِ در تنم

بنای ظلم می‌کنم
همی جوانه می‌زنم

بنای ظلم می‌کنم
بنای ظلم می‌کنم

بنای ظلم می‌کنم
که دشمنم تو دولتی

بنای ظلم می‌کنم
که خصم نان و عزتی

بنای ظلم می‌کنم
که رسم مرز و ملّتی

بنای ظلم می‌کنم
بنای ظلم می‌کنم

بنای ظلم می‌کنم
به جنبش از قیاممان

بنای ظلم می‌کنم
دوباره نو شود جهان

بنای ظلم می‌کنم
به هر مکان و هر زمان

بنای ظلم می‌کنم
بنای ظلم می‌کنم

بنای ظلم می‌کنم
بنای ظلم می‌کنم

بنای ظلم می‌کنم
بنای ظلم می‌کنم

بنای ظلم می‌کنم
بنای ظلم می‌کنم

سرود همقطاری از اتحادیۀ آنارشیست‌های جغرافیای اتحادیۀ موسوم به افغانستان و ایران