شعر: برای زندگی


کومار کومار کومار!
انکار می‌کنند همچنان
سرخیِ خون و طلای آفتاب را

مرگ نه شکست که سر برافراشته تاراسرآسابودن یقیناً به ز سر برافراشتگانِ گورِ تاریخِ تلخ

گذر گدازه بود و یاران سربه‌سر جان‌فشان

شک نه
اشکِ شوقیست گاه
از شکوهِ راه

اشکِ شوقیست گاه
سرشاریِ شوقِ میراثِ بی ثروتانِ تاریخ:
شادی
مبارزه
برای زندگی

شعری از همقطاری آنارشیست
عکس از زنی بلوچ هنگام شعارنویسی