آیا رژیم طالبان درحال فروپاشی است؟
دولتهای همسو با طالبان، که پس از به قدرت رسیدن این گروه بر افغانستان سفارتهای شان را در کابل بازگشایی نموده بودند، یکی پیدیگری درحال تخلیه هستند. عربستان سعودی و امارات متحده عربی به طور کامل و پاکستان به طور نسبی دیپلماتهای شان را از کابل خارج کردند. دلیل این تخلیه از طرف دولتهای نامبرده، تهدیدات امنیتی گفته شدهاست.
انفجار 30 جنوری که در مسجدی در ایالت خیبر پختونخواه اتفاق افتید و انفجار چند روز قبل در کویته پاکستان به وقوع پیوست، مسئولیت آنها را «تیتیپی»؛ یعنی طالبان پاکستانی به عهده گرفت. مقامهای حکومت پاکستان ادعا کردند که این حملات در خاک افغانستان طراحی شده است. قبل از این نیز ارتباط طالبان پاکستان و افغانستان از موارد بحثبرانگیز بین حکومت پاکستان و حکومت طالبان افغانستان بودهاست.
در همین حال “«ند پرایس” سخنگویی وزارت خارجه آمریکا نیز در یک کنفرانس خبری بیان داشت که پاکستان شریک استراتیژیک آمریکا در امر مبارزه با تروریسم است؛ که این به نحوی تشویق و دلجویی پاکستان برای فشار سیاسی_استخباراتی بر طالبان پنداشته میشود.
از سوییهم تلاشیهای شبانهی طالبان، تعدد ایستهای بازرسی در کابل و هشدار امنیتی دادن شماری از نهادهای دولتی و خصوصی در کابل از سوی داعش بیانگر یک خبر جدید برای طالبان است.
در پی این اتفاقات “ذبیح الله مجاهد” سخنگویی طالبان متفاوتتر از هربار دیگری با تضرع میگوید که جهان باید از سر عاطفه و ترحم به افغانستان نگاه کند.
خروج دیپلماتهای دولتهای همسو با طالبان، انفجارهای مرگبار در پاکستان، گفتههای سخنگویی وزارت خارجه آمریکا، تهدیدهای شدید امنیتی از سوی داعش و اظهارات تضرعآمیز سخنگویی طالبان خطرهای جدیای را گواه است که شاید احتمال وقوع یک جنگ دیگر را میرساند.
هرچند اتفاقات تاریخی پنجدهۀ اخیر افغانستان به طور غالب غیرقابل پیشبینی بوده است؛ با آنهم دو سناریو را در بهار پیشرو، محتمل میدانم.
نخست؛ با توجه به حادثههایی که بیان گردید، داعش به عنوان ابزار فشار برطالبان برای تحقق منافع آمریکا و پاکستان و جمع کشورهای همپیمان آمریکا و فاصله گرفتن طالبان از روسیه و چین تقویت خواهد شد و جسته و گریخته برای طالبان دردسر ایجاد خواهد کرد. هرچند که به نظر من داعش، القاعده و دیگر گروههای تروریستی اسلامگرا، ارتباط عمیق فکری و سازمانی با طالبان داشتند و دارند و در اکثر موارد به طور مشترک عمل مینمایند.
دوم؛ آمریکا با فشار غیرمستقیم سیاسی_استخباراتی به دنبال یک حکومت مشارکتی از طالبان، اعضای حکومت پیشین و رهبران فاسد و خودخواه فراری افغانستان میباشد. طوریکه چندمدت قبل سنارتورهای آمریکایی با «اعضای شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستان» در ترکیه دیدارهایی داشتند؛ که به نحوی فشار سیاسی بر طالبان بوده میتواند.
هردو سناریو برای مردم افغانستان مضر است؛ اما سناریو اول میتواند خیلی فاجعهبار باشد. و آتشبیار این معرکه و فاجعه دو بازیگر اصلی در قضیه افغانستان آمریکا و پاکستان اند. هرچند حکومت آمریکا به بهانهی آزادی زنان و آزادیهای اولیه مردم افغانستان گاهی اظهاراتی علیه طالبان بیان میکند، اما هفتهی چهل میلیون دالر به این گروه میپردازد، که تناقض آشکار بر عمل و گفتار شان است.
به هرحال به نظر میرسد که رژیم طالبان با چالشهای بزرگتری برای وفاداری و حرفشنوی از آمریکا و پاکستان روبهرو است. اگر ارتباط شان را با طالبان پاکستان قطع نکنند و به خواستهای استخباراتی ایندو حامیشان تن ندهند، بدون شک که بهار پیشرو، بهار جنگ طالبان با داعش خواهد بود. داعش حملاتانتحاریاش را بر مراکز و شهرها افزایش خواهد داد و با استفاده از فرصت جنگهای جبههای از طرف جبهههای دیگر نیز شروع خواهد شد، که بازهم برای مردم پیامد اسفباری خواهد داشت.
نگرانکنندهترین مورد برای من ایناست که سرنوشت مردم افغانستان به دست گروههای تروریستی اسلامگرا، رهبران فاسد و شبکههای استخباراتی است، که از طریق دولتهای بازیگر به عنوان بدیل همدیگر به خورد مردم داده میشوند، که یکی از دیگری بدتر اند.
در اخیر قابل یادآوری میدانم، اگر داعش در افغانستان رشد بیشتر کند و سناریوی اول حادث شود، بالای رژیم حاکم بر ایران نیز تاثیر خواهد نمود و ممکن است که جمهوری اسلامی با استفادهی هراس از داعش امتیازگیری کند و معترضان خیابانی را بیشتر سرکوب نماید.
رهیاب