نوشته: عبدالله سلاحی
از بسته ماندن دروازههای مکاتب به روی دختران بیشتر از پنجصد(500) روز میگذرد. و طالبان که تا چند ماه دیگر به دوسالگی حکومت مجدد خود در افغانستان میرسند، میگویند؛ مکتب زمینه فساد اخلاقی، بی حجابی و حضور بدون محرم دختران در اجتماع است که باید تغییر کند وگرنه همچنان دروازههای آن بسته خواهند ماند.
گذشته از این که آنان همه چیز را از عینک خود میبینند و هیچ یک از آن چیزهایی که فساد میخوانند، پذیرفتنی نیست؛ اگر از طالبان پرسیده شود که چرا نتوانستهاند زمینه حضور دختران را در جامعه اسلامی فراهم کنند، باز پاسخی نخواهند داشت.
و این شاید در ابتدا چنین به نظر برسد که طالبان نمیخواهند دختران آموزش ببینند و حتی شاید بگویید، چون میخواهند باجگیری سیاسی کنند، دختران و زنان را در خانهها حبس کردهاند و به گروگان گرفتهاند.
البته چنین حدس و گمانهایی چندان هم دور از واقعیت نیست؛ آنان در نخستین هفتههای صدور این حکم، چیزی جز جلب کمکهای بینالمللی به عنوان هزینهی نهادهای آموزشی غیر دولتی از قبیل آموزشگاههای خانگی، موسسههای سوادآموزی و… نمیخواستند. حتی در جاهایی به مکتبهای دولتی که با وجود حکم طالبان هنوز باز بودند از سوی سازمانهای مورد حمایت دولتهای مختلف و اکثراً غربی کمک میشد.
این را میتوان باجگیری نامید ولی باید اینگونه گفت؛ دولتهای مختلف با سکوت در برابر حکم طالبان به بسته ماندن مکاتب دخترانه، زمینهی سیاسی و اخلاقیای جهت ارسال کمکهای مالی به طالبان در نخستین ماههای حاکمیت شان فراهم کردند.
شما میتوانید در گزارشهای مختلف مربوط به آن زمان ببینید که چگونه نهادهای تحت حمایت سازمان ملل متحد، مبدل به کانالهای انتقال مشروع پول به افغانستانِ تحت حکومت مطلق طالبان شده بودند؛ و آن را به بهانه کمک به آموزش دختران انجام دادند.
پس از مدتی، خبر حکم طالبان مبنی بر بسته شدن مکاتب دخترانه منشتر شد و هیچ اثر مثبتی از آن همه پول در این زمینه باقی نماند. آن نهادها و حامیان شان نیز پس از غوغاهای رسانهای، سکوت پیشه کردند تا اینکه دانشگاهها نیز بسته شدند.
پس از این همه وقت که طالبان ادعا میکنند هنوز روی حل مشکلاتی که معتقدند در مکتبها وجود دارد، مشغول کار هستند، گزارشهایی منتشر میشود که مدارس دینی دخترانه در بسیاری از ولایتهای افغانستان به طور بی سابقهای رشد کرده و به شاگردانش اضافه شده است.
گزارشی از رویترز نشان میدهد که بسیاری از مدارس دینی دخترانه، شاهد افزایش چهل تا پنجاه درصدی شاگردان شان بودهاند. و این در حالی است که این مدارس، برخلاف مکتبها به روی دختران از هر سنی باز است.
عبدالمتین قانعی، سخنگوی وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان، گفته است مدرسههای دینی به روی دختران بدون محدودیت سنی، باز است.
حالا اگر به دلایل طالبان برای بستن مکتبها بپردازیم، خواهیم دید که دقیقاً همانها را میتوان برای بستن مدارس دینی نیز آورد؛ ولی اصلاً بحث بر سر آنها نیست زیرا طالبان، آنچه میخواستند، انتقال دختران از مکتب به مدرسه بود که کاملاً عجین با سیاستهای آموزش مذهبی است.
و این تازه شروع کار و سرنوشت شومی است که با آموزشهای دینی قرار است بر سر دختران جوان و نوجوان بیاورند.
فکر کنید دختری که میخواست پزشک باشد و تا یک سال پیش لااقل در مسیری که بتواند او را به این آروز برساند قرار داشت، اکنون باید در مورد آداب همبستری، احترام به شوهر و حتی شاید مفاهیم تندروانهی جهادی مثل جهادالنکاح آموزش میبیند.
پس با این که میتوان نکات زیادی را در ستیز طالبان با مکتب و دانشگاه برای دختران دید؛ نمیتوان گفت، آنان میخواهند به این مسئله صرفاً وجهی در سیاست خارجی بدهند. تصور طالبان از آینده افغانستان طوری است که باید زنانی سر به کف و مطیع داشته باشد؛ زنانی که مثل ماههای نخست حضور دوباره آنان در افغانستان، به خیابان آمده و ادعای استقلال و آزادگی نکنند.
طالبان و همه حکومتهای اسلامی میدانند که بزرگترین نیروی انقلابی علیه آنان زنان هستند و همه دین و احکام آن بر تن زن وضع شده است. و اگر این تن آزاد شود، کل نظم سیاست دینی و حکومتی از میان میرود