پتانسیل‌های آنارشی در جامعه اسماعیلی


مذهب شیعه امامی اسماعیلی به عنوان یکی از فرقه‌های اسلامی که حدود بیست میلیون پیرو در سراسر جهان دارد، اما همواره به عنوان یک اقلیت مذهبی آسیب‌پذیر رنج‌های فراوانی را متحمل شده‌است. بیشترین برچسپ‌های که بر این مذهب و پیروان آن زده می‌شود، نزدیکی آن به فلسفه‌ی معتزلی و دوری از اساسات دین اسلام است.

کریم آقاخان به عنوان چهل‌ونهمین امام و پیشوایی این فرقه است، که تمامی اسماعیلیان جهان را رهبری و مدیریت می‌کند. کارنامه و فعالیت‌های بشردوستانه و تیپ لیبرالی او با آن‌که جایگاه ارزنده‌ی را در جهان نخبه‌سالار به او بخشیده است، اما از نگاه یک مسلمان شریعت‌مدار این کاراکتر به عنوان امام یا رهبر یک فرق اسلامی قابل پذیرش نیست، که حتی در مواردی آن‌را مسلمان نمی‌پنداند.

فلسفه‌ی سیاسی آنارشیسم که مخالف هرنوعی از اقتدار و نظم سلسله مراتب است و باور به جامعه‌ی خودگردان دارد، دین، ناسیونالیزم و حکومت‌ها را موجب هرارشی و بی‌نظمی می‌داند، که در واقعیت امر چنین هم است. اما ظرفیت‌های که در درون این سیستم‌های اقتدارگرا وجود دارد یا به گونه‌ی این پتانسیل استثمار شده است را بازیابی می‌کند، که در این نوشته ما به دنبال استنتاج آن هستیم.

اگرچند رهبر اسماعیلیان جهان به عنوان یک چهره‌ی سرمایه‌دار، با گرایشات لیبرالی و نخبه شناخته می‌شود، اما در درون سیستم جامعه‌ی اسماعیلی پتانسیل و ظرفیت جامعه خودگردان و کار داوطلبانه وجود دارد، که اگر عمیقاً به آن توجه شود و روی این بخش تمرکز بیشتر صورت گیرد، مفید و موثر خواهد بود.

لهذا من به عنوان یک انسانی که در خانواده‌ی اسماعیلی‌مذهب زاده شده‌ام یا این عقیده را به ارث برده‌ام، به این باور هستم که ظرفیت خودگردانی و یاری متقابل که از ارزش‌های آنارشیستی‌اند، در درون جامعه‌ی اسماعیلی وجود دارد.

به باور من شیوه‌ی کار و فعالیت رضاکاران یا داوطلبان پیروان فرقه‌ی اسماعیلی که بیشتر بر اساس کمیته‌های تخصصی صورت می‌گیرد یک عمل‌کرد آنارشیستی است، هرچند که بر اساس نظم سلسه‌مراتب و اقتدار دینی رهبری می‌شود. یعنی سیستم پارادوکسی که می‌شود هم آن‌را استثمار‌گر نامید و هم مولد این ظرفیت.

بسم‌الله حزین