قرن ها شلاق زدن يكي از روش هاي كلاسيك مجازات بوده است كه برده داران براي تنبيه “برده گان خود” از اين روش استقاده مي كرده أند كه تا روح و بدن انساني كه صاحب هستند را مجازات كنند.
همچنين در قرون وسطي هم در كشورهاي اروپايي غالبا افرادي كه از قوانين كليسا سرپيچي مي كردند توسط كليسا شلاق زده مي شدند و اين قوانين و اين فرم از شكنجه تا در نيمه قرن “هيجدهم ” ميلادي تحت عناوين جرايم مختلف ادامه داشته است .
كشور سوئد اولين كشور در جهان است كه غير قانوني بودن هر فرمي از شكنجه را در سال ۱۸۵۵ وضع كرده است و در تنها مواردي كه قانون “شلاق زني” همچنان اجرا مي شده در زندان ها بوده كه یک شيوه تنبيه و به منظور اقرأر گرفتن از قاتلان دزدان و كلاهبرداران استفاده ميشده است كه خوشبختانه در سال 1938 ميلادي در زندان ها ي سويد هم از نظر قانوني ملغي شده است.
اما در كشورهاي اسلامي شلاق زني در عصر بيست و يكم همچنان ادامه دارد بنا بر قانون شريعه كساني كه بر خلاف قانون اسلامی عمل كنتد، مجازات بدني مي شوند و شلاق مي خورند که از دیدگاه آنها شكنجه محسوب نمي شود و اين شكنجه یا در داخل زندان و یا در ملا عام هم می تواند صورت بگيرد .
بدین صورت در جامعهاي که دگرانديشان آزادیخواه ، دانشجويان ، فعالين سياسي و مدنی و صنفي ، کارگران ، معلمان ، هنرمندان زندانی هستند و زنان ستم مضاعف به جرم سرپیچی از حجاب اجباری زنداني مي شوند و امر شلاق زدن مجاز و قانونی باشد این شلاق زدن ، تازیانه ایست که بر جسم و جان کل یک جامعه زده می شود.