این متن اعتراضی در پاسخ به لجننامه مهرنوش موسوی نوشته شده است:
مبارزات زنان در افغانستان علیه سیستم پدرمردسالاری و حکومت طالبان را فقط به مسئله حجاب تقلیل دادن، بسیار سطحی و کوتاهاندیشانه است.
واقعیت این است که مسئله اصلی بحث در اینجا تعامل و یا تقابل با طالبان است. اگر اعتراضی رواست، آن نیز به نشست و مذاکره با طالبان میبایست باشد و نقدهایی که از سوی جامعه سیاسی به آنها ارائه شده است. و زیر سوال بردن قوانین طالبان و حذف زنان از جامعه که با هیچ مذاکرهای قابل حل نیست.
این نوع نقدهاست که ضروری هستند و موضوعیت سیاسی دارند.
مبارزات زنان در کشورهایی مانند افغانستان بسیار گستردهتر و پیچیدهتر از مسئله فقط حجاب است و شامل مباحثی مانند حقوق اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، و حقوق بشری میشود.
مسائل اصلی مبارزات زنان مبارزه علیه سیستم است و تلاش برای حصول به برابری جنسیتی میباشد. و اشاره به اساسی بودن این مباحث البته به منظور دفاع از حجاب هم نمیباشد.
سرتاسر نوشته زنی به نام مهرنوش موسوی فقط شامل توهین، تحقیر و تهمتزدن به زنان معترض افغانستان است. و این توهینها نمایانگر فکر ناسیونالیستی، خودبرترپنداری نژادپرستانه برخی از افراد ایرانی است، که به خود حق میدهند که دهانشان را چون چاه ویل باز کرده و هر چیزی که لایق خودشان است را به روی خود استفراغ کنند.
این زن آنچنان از جنبش زنان معترض افغانستان بیاطلاع است که نمیداند افراد فعال لابیگران دولت ها با طالبان، زنان بیحجاب هستند، و همچنین نمیداند که زنان افغانستانی قبل از زنان ایرانی جنبش زن زندگی آزادی روسری را آتش زدند.
او نمیداند که بسیاری از زنان معترض افغانستان دارای تحصیلات عالی آکادمیک هستند و همچنین بیحجاب، و دوشادوش با زنان با حجاب برای دفاع از حقوق انسانی خود در مقابل طالبان میجنگند. و اتفاقا نقد آنها به جنبش زن زندگی آزادی این است که چرا مطالبات زنان ایرانی فقط به مسائل حجاب محدود بوده و نتوانستهاند تاثیری بر کل جنبش زنان برابریطلب خاورمیانه بگذارند که بر علیه پدرسالاری حاکم بر آنها مبارزه کنند.
تفکرات ناسیونالیستی با رگههای فاشیستی که در نوشته مهرنوش موسوی وجود دارد، به مانند فاشیستهای غربی یا رضا شاه با قلدری، به دنبال کشیدن حجاب به زور از سر زنان است؛ این نشاندهنده عقبماندهگی او و همذات پنداری مشابه با فاشیسم ایرانی است که به زنان افغانستانی با دیدگاهی از بالا به پایین نگاه میکند که برای شان تصمیم بگیرد.
در لجننامه اش از واژه هایی چنین زشت نسبت به زنان افغانستان استفاده کرده است: چون برده زنجیر به پا، خجالت بکشید – عقب مانده ها – حرف مفت می زنید -بتمرگ بشین خانه ات –
براستی علت این خشم، خشونت، و زنستیزی مهرنوش موسوی از کجاست؟ چه عاملی در میان است که به او دستور میدهد که به این صورت به زنان افغانستان بتازد و آنها را بکوبد و مورد تهاجم قرار دهد و از واژههای ضدانسانی فاشیستی استفاده کند و آنها را برده بنامد و حتی از دیگران بخواهد به آنها نهیب بزنند.
پنهان شدن وی در زیر نام چپ ولی تفکر نژاد پرستانه راست را تبلیغ کردن یک علت پنهانی دیگری را با خود دارد که باید مورد توجه و پیگیری هر فرد آزادیخواهی قرار بگیرد.
یکی باید به مهرنوش موسوی بفهماند که ارتجاع زن فقط با پوشش روسری بر سرش نیست بلکه زنی هم مرتجع است که فکر میکند با استفاده از بدن خود به عنوان ابزاری از جنسیتگرایی، مانند نمایش کالا، به برابری جنسیتی میرسد.
گفته میشود: جواب فاشیسم را فقط با مشت محکم بر دهانش باید داد.
امضا اتحادیه انارشیست های افغانستان و ایران
نقاشی از پروانه کبریت
www.instagram.com/p/CtWKSAbMe1rkHOcqIh80r1XBtSRdtNfxZuGLhc0