سُهیل عربی : هنوز از دَردها، مصدومیّت‌ها و به ویژه آسیب‌های روحیِ ناشی از شُغل رانندگیِ پیک خلاص نشده ام! + ویدئوکلیپ


هنوز از دَردها، مصدومیّت‌ها و به ویژه آسیب‌های روحیِ ناشی از شغل رانندگیِ پیک خلاص نشده ام!

در هایلایت “صدای راننده” برخی از گلایه ها، شکایت‌ها و تجربیات کارگر/ رانندگان پیک یا  تاکسی های اینترنتی مثل اسنپ و تپسی را منتشر کردم  و ادامه مطلب  در فرصت‌های بعد،اگر خواسته یا شکایتی هست که گمان می کنید زودتر و بیشتر باید به آن پرداخته شود،همینجا در کامنت یا از طریق پیام بفرستید طبق خواست فرستنده با نامش یا بدون نام منتشر شود…

البته که این انتشار به قصد اطلاع رسانی و آگاهی رسانی است و ممکن است با همه اظهار نظر ها موافق نباشم.

اما به ویژه درباره مسئله جریمه رانندگان اسنپ به دلیل عدم رعایت حجاب مورد نظر حکومت توسط مسافران باید نگاه پانرومیک و ژرف داشته باشیم، اکثر رانندگان گفته اند که با تحمیل حجاب / حجاب اجباری مخالفند اما علاوه بر هزینه های بالا مثل تعویض لنت و روغن و خرابی ها و سوخت و …. این جریمه ها هم. زجر مضاعفی برای کسانی است که از سر بیکاری و گرانی مجبور به انتخاب این شغل،یا افزودن این شغل به عنوان شغل دوم یا سوم  شده اند …

بابد در این باره همفکری کنیم و مشکل اجتماعی را با هم حل کنیم.

■■

خودم هم در چند دوره از زندگیم چنین شغل‌هایی  را چه با موتور چه با خودروی سواری و ” ون”  تجربه کردم، اگر چه یک سال

از آخرین سرویس می گذرد و مدت کمی به طور نیمه وقت و به عنوان شغل سوم بود، اما هنوز از دردها، مصدومیت‌ها و به ویژه آسیب‌های روحی ناشی از این شغل خلاص نشده ام…

تصادف، کمردرد، پله بالا رفتن ها، زیر باران لیز خوردن ها، هزینه بالای تعمیر و درآمد اندک و…

همه آسیب‌های مادی و جسمی به کنار،

توهین و تحقیر های مشتری های تازه به دوران رسیده از همه بدتر …

خیلی ها گمان می کنند ، راننده یا پیک ” برده ” آنهاست !

سال ۱۴۰۰ ، پس از تحمل هشت سال حبس گفتم تا کار مناسب گیر بیارم مدتی به این کار مشغول بشم، هم برای درآمد ، هم آشنایی با جامعه و اوضاع جدید …

، با قرض یک موتور دسته دوم خریدم چهارده ملیون،همان روزهای اول کار اسنپ موتوری، یکی از سرویس‌ها

از سهروردی شمالی خواست که بروم میدان امام حسین ، دو تا نان سنگگ بخرم و برایش ببرم…

. نانوا دو نان خیلی دراز پر کنجد داد

اون بار خیلی زود کار بهتر گیرآوردم، اما باز هم به عنوان شغل دوم ادامه دادم،

اگرچه زجرآور بود، اما لازم بود بفهمم چه تغییراتی در این هشت سال رخ داده …

چند ماه بعد باز هم بازداشت شدم و دوباره بیکار، دوباره کار گیر آوردم و بازهم بازداشت شدم تا

فروردین سال بعد …

فروردین که اومدم، از طرفی پدرم تازه فوت شده بود و هیچ پولی برای مراسم نداشتم

از طرفی بیکار..عید بود و همه جا تعطیل و تنها گزینه همون اسنپ…

هر چی گذشت بدتر شد

یک روز بارانی

سرویس از ستارخان به شهرک مخابرات خورد، دو گونی غذای سگ

خیلی سنگین بود

باد و باران و سربالایی…

وقتی رسیدم هم دیدم آسانسور خرابه و خونه مشتری طبقه پنجم …

دو گونی سنگین را پنج طبقه بالا بردم

نه تنها معذرت‌خواهی نکرد …

دختر پانزده ساله سرم داد کشید که بچه ام ( سگش) نیم ساعته گرسنه است….

منم گفتم گور بابای بی پولی

گونی ها رو هم بهش ندادم

آوردم پایین سوراخشون کردم و ریختم جلوی در …

هی از اسنپ زنگ می زدن و

بلاک…

چند روز بعد شم اومدم برازجان

حالا با اینکه یک سال گذشته

هنوز خاطرات تلخش و پادرد و کمردرد تموم نشده …

آدرس هایلایت صدای راننده در اینستاگرام 👇

https://www.instagram.com/s/aGlnaGxpZ2h0OjE4MTM1MTE2MDk4MzI4MTUx?igsh=MWRvcTZqNXk2YmNhMA==

🔴

بیش از پنجاه حکم اعدام اجرا شد.

بیش از سی کارگر به دلیل نبود ایمنی کافی در محل کار جان باختند .

چهار مورد اقدام به خودکشی کارگران به دلیل عدم دریافت حقوق و دشواری های معیشتی

بیست گزارش پلمپ مغازه و باشگاه بدنسازی و …به دلیل عدم رعایت حجاب زوری حکومت …

بیش از سیصد معترض ,منتقد و دادخواه بازداشت شدند.

صدور ده ها حکم بازداشت،تبعید و اعدام…

در یک قرن اخیر ؟

در یک سال اخیر ؟

در یک ماه اخیر ؟

نه !

فقط در یک هفته اخیر …

#فجایع_شهر

بیست و یکم اردیبهشت ۱۴۰۳

#صدای_راننده

#سهیل_عربی

https://t.me/Soheil_Arabi645

https://t.me/SoheYl_ArabiFoto