بهار تاریک در ایران


نویسنده: راوی

بهار تاریک  در ایران

۱.فروپاشی ساختار شهری

شهر به شکل و معنای کنونی آن حاصل استبداد اقتصادی و سیاسی و در خدمت این دو نهاد سرکوب است. اما ظلم مضاعف یعنی چه؟ آخرین آمارها حاکی از آن است که فروریزش اصفهان به مراتب بالاتر از میانگین جهانی بوده؛ عددی که رسماً ۷ برابر آن اعلام شده است. این رقم نه تنها نشان‌دهنده ضعف‌های مدیریتی و فساد ساختاری است، بلکه بیانگر بی‌توجهی یک سیستم متمرکز است که در آن تصمیم‌گیری‌ها بدون شفافیت و پاسخگویی انجام می‌شود. چنین شرایطی نشانگر فروپاشی زیرساخت‌های شهری و بروز فجایعی است که پیامد آن‌ها بر دوش مردم می‌افتد.

۲. نابودی میراث فرهنگی و تاریخی

آثار باستانی و تاریخی به دلیل بی‌توجهی مداوم و سیاست‌های کوتاه‌مدت در حال نابودی است. این روند نه تنها میراث فرهنگی ما را از بین می‌برد، بلکه ارزش‌های عمیق انسانی، هنر و تاریخ را در زیر چرخ‌های طمع و قدرت استبدادی له می‌کند. در این میان، فراموشی گذشته و بی‌توجهی به گنجینه‌های اساطیری و فرهنگی، نشانگر اولویت ندادن به تفکر است.

۳. بحران منابع آب: خشک‌شدگی سدها در بهار

بهاری که باید نوید بارندگی و تازگی باشد، در برابر خشک‌شدگی کامل سدها قرار گرفته است. ورود بهار بدون آب، تصویری زجرآور از مدیریت نادرست منابع طبیعی است؛ از دست رفتن تعادل اکولوژیکی و عدم برنامه‌ریزی بلندمدت برای بهره‌برداری پایدار از آب، همگی از عوارض مستقیم قدرت‌های متمرکز هستند. این بحران، نه تنها معیشت کشاورزان و روستاییان را تهدید می‌کند بلکه به پیامدهای جدی زیست‌محیطی نیز منجر شده است.

۴. بحران آموزشی: از دست رفتن نسل آینده

حدود یک‌ونیم میلیون دانش‌آموز از ادامه تحصیل محروم مانده‌اند؛ وضعیتی که نمایانگر بی‌توجهی سیستم آموزشی به سرمایه‌گذاری در نسل جوان است. این ترک تحصیل گسترده، نه تنها آینده یک نسل را به مخاطره می‌اندازد، بلکه نشانگر سیاست‌های ناکارآمد در ترویج عدالت آموزشی و توانمندسازی فردی است. آموزش که باید محرک رشد و نوآوری باشد، به ابزاری برای تثبیت قدرت‌های موجود بدل گشته و نسل‌های آینده را از افق‌های آزاد اندیشه محروم می‌کند.

۵. بحران مسکن: خرید خانه؟ یک شوخی تلخ!

در زمانی که داشتن خانه باید یک امر بدیهی باشد، خرید خانه تبدیل به یک «جک» یا شوخی تلخ شده است. افزایش بی‌رویه قیمت‌ها و سیاست‌های حاکمیت، دسترسی به این نیاز اولیه را برای عموم مردم غیرممکن ساخته است. این وضعیت تصویر واضحی از نابرابری اقتصادی و تمرکز ثروت در دست عده‌ای محدود ارائه می‌دهد، جایی که منافع سرمایه‌داران و نخبگان! بر حقوق اساسی جامعه مقدم شمرده می‌شود.

۶. بحران معیشتی: دستمزدهای ناکافی در برابر هزینه‌های اساسی

زندگی امروزی در کشوری که هزینه‌های اساسی مانند خرید حبوبات، سبزیجات و میوه با دستمزدهای ناکافی همخوانی ندارد، به یک مبارزه همیشگی بدل شده است. افزایش قیمت‌ها در کنار کاهش قدرت خرید، نقطه ضعف ساختار اقتصادی و عدم حمایت از طبقه کارگر را به وضوح نشان می‌دهد. این بحران معیشتی، نه تنها رفاه روزمره مردم را تهدید می‌کند بلکه به عنوان عاملی محرک نارضایتی‌های اجتماعی و افزایش فاصله طبقاتی عمل می‌کند.

۷. بحران زباله: نابودی شهرها و به‌هم‌ریختگی زندگی

ناتوانی در مدیریت صحیح زباله‌ها، منجر به ایجاد بحران‌های زیست‌محیطی در شهرها شده. تجمع زباله و عدم توجه به بهداشت محیطی، شهرها را به نقاطی غیرقابل سکونت تبدیل کرده و سلامت جامعه را به خطر انداخته است. این معضل، نشانی از بی‌توجهی قدرت‌های حاکم به مسائل زیست‌محیطی و کوتاه‌مدت بودن سیاست‌هایشان است.

۸. بحران بهداشت: شیوع سرطان و پیامدهای صنعتی

سرطان، به عنوان یکی از بیماری‌های کشنده، به دلیل آلودگی‌های ناشی از مازوت‌سوزی‌های سیستماتیک و استفاده بی‌رویه از سوخت‌های آلوده، شیوع فزاینده‌ای پیدا کرده است. نداشتن استانداردهای نظارتی و اجرای سیاست‌های صنعتی بی‌مسئولیت، زمینه‌ساز بروز این معضل بهداشتی شده‌اند. این موضوع نه تنها سلامت عمومی را به خطر می‌اندازد بلکه نشانگر فاجعه‌ای است که در سایهٔ بی‌توجهی به زندگی انسان‌ها رقم می‌خورد

,