«اما یکی از شرهای بزرگتر نظام کنونی روزبهروز آشکارتر میشود؛ و آن اینکه در نظامی مبتنی بر تملک خصوصی، همهٔ آنچه برای زندگی و تولید لازم است زمین، مسکن، خوراک و ابزارها وقتی یکبار به دست عدهای اندک افتاد، تولید نیازهایی که میتواند رفاه عمومی ایجاد کند، بهطور دائم مختل میشود. کارگر بهطور مبهم احساس میکند که قدرت فنی امروز ما میتواند برای همه وفور و فراوانی به همراه آورد، اما همزمان میبیند که چگونه نظام سرمایهداری و دولت به هر شیوهای مانع دستیابی به این رفاه میشوند.
نهتنها بیش از نیاز تولید نمیکنیم، بلکه حتی بهقدر کافی نیز تولید نمیکنیم. وقتی دهقانی به پارکها و باغهای سرمایهداران صنعت و دلالان پاناما چشم میدوزد جایی که قاضیها و پلیسها از آنها محافظت میکنند و در خیالش میبیند که چگونه میتواند آن زمینها را با کشتزارهایی بپوشاند که میداند وفور را به روستاهایی خواهد برد که مردمش نانی خشک را با شرابی تلخ از میوههای وحشی فرو میبرند، این واقعیت را درک میکند.
معدنکاری که ناچار است هفتهای سه روز بیکار بماند، به فکر تنهایی از زغالسنگ میافتد که میتوانست از دل زمین بیرون آورد، زغالسنگی که خانوادههای فقیر سخت به آن نیاز دارند.
کارگری که کارخانهاش تعطیل شده و در خیابانها در جستجوی کار پرسه میزند، بناهایی را میبیند که مانند خودش بیکارند، در حالیکه یکپنجم مردم پاریس در زاغههایی ناسالم زندگی میکنند؛ صدای کفاشانی را میشنود که از نبود کار مینالند، در حالیکه بسیاری از مردم کفش ندارند
و این داستان ادامه دارد…».
“فلسفه و آرمان،پیتر کروپوتکین”
در اینجا کروپتکین با دقتی بیرحمانه پرده از یکی از بزرگترین فریبهای نظام سرمایهداری برمیدارد: “فریب وفور”. او نشان میدهد که در دل جامعهای که از نظر فنی و علمی توانایی تولید ثروتی عظیم برای همه دارد، نه تنها این رفاه به دست نمیآید، بلکه فقر و محرومیت ساختاری، اجتنابناپذیر شدهاند. دلیل روشن است: مالکیت خصوصی وسایل تولید.
در نظامی که زمین، ابزار، غذا و مسکن چیزهایی که باید متعلق به همه باشند به تملک خصوصی درآمدهاند، دیگر هدف از تولید نه تأمین نیازهای انسانی، بلکه افزایش سود برای صاحبان سرمایه است. در نتیجه، تولید نهتنها متوقف میشود، بلکه آگاهانه سرکوب میشود؛ چون هرچه کمبود بیشتر باشد، قیمتها بالاتر میرود و سود بیشتر میشود.
کروپتکین، برخلاف سوسیالیستهای دولتی یا رفرمیستهای لیبرال، نمیگوید که با قانونگذاری یا اصلاحات جزئی میتوان این مشکل را حل کرد. بلکه نشان میدهد که ریشه در خود ساختار دارد: در مالکیت خصوصی و دولت بهمثابه ابزار حافظ آن. او نهتنها به فقر میتازد، بلکه به آن اشاره میکند که چگونه نیروی کار میلیونها انسان، آگاهانه به بطالت و بیکاری کشیده میشود تا نظم نابرابر موجود حفظ شود.
او تصویری ملموس از کارگر بیکار، کفاش بیکار، معدنکاری که نمیگذارن کار کند و دهقانی که حسرت زمینهای اشراف را میخورد، میسازد؛ تا نشان دهد: فقر، نتیجهٔ کمبود نیست، بلکه نتیجه سازماندهی ظالمانه جامعه است.
شرح آنارشیستی او در این پاراگراف، نه تنها یک اعتراض اخلاقی، بلکه استدلالی روشن برای ضرورت الغای مالکیت خصوصی، از میان بردن دولت، و جایگزینی آن با همبستگی داوطلبانه، اشتراک منابع، و تولید برای نیاز نه برای سود است.
یکی از ویژگی های مهم و ضروری،و البته نقطه عطف فلسفه آنارشیسم نسبت به دیگر تفکرات جزمی، قابل تعمیم و تطبیق بودن آن است. برای مثال کروپتکین این مطلب را چندین سال پیش نوشته، زمانیکه خبری از دیکتاتوری خونخوار جمهوری اسلامی نبود،اما میتوان مصادیق ایراداتی که وی به سرمایه داری گرفت، “در بورژوازی رفاقتی جمهوری اسلامی” به وضوح مشاهده کرد و آن را به تیغ اعتراض،انتقاد، و انحلال کشید.
برای نمونه،طبق آمار رسمی وزارت راه و شهرسازی، بیش از ۲.۵ میلیون واحد مسکونی خالی در کشور وجود دارد (بیشترین سهم در تهران)، در حالی که هزاران خانواده در حاشیهنشینی یا بدون سرپناه زندگی میکنند.
این خانهها عمداً خالی نگه داشته میشوند تا قیمت بالا برود و سود دلالان حفظ شود.
منبع این آمار، مرکز آمار ایران، در گزارش سرشماری ۱۴۰۰ در دادههای رسمی وزارت راه است.
و این دقیقا همان وضعیست که کروپتکین از آن حرف میزند: ابزارهای تأمین نیاز (مسکن) در اختیار سرمایهداران است، و تولید یا عرضه آن متوقف یا محدود میشود تا سود حفظ شود.
طبق گزارش دیوان محاسبات و کمیسیون اصل ۹۰ مجلس درباره هپکو، و گزارشهای ایلنا و امتداد درباره وضعیت نیشکر هفتتپه، کارخانجات متعدد (از جمله ارج، آزمایش، هپکو، نیشکر هفتتپه و…) در سالهای اخیر تعطیل یا نیمهتعطیل شدهاند، در حالی که هزاران کارگر آمادهٔ کار و نیاز شدید به تولیداتشان در بازار وجود دارد.
تعطیلی نه بهدلیل ناتوانی فنی، بلکه بهخاطر فساد، خصوصیسازی رانتی، و نبود سود برای سرمایهدار اتفاق افتاده.
بسیاری از زمینهای حاصلخیز، مراتع و منابع آب، توسط بنیادها و نهادهای حکومتی (مثل بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام، آستان قدس) مصادره شدهاند، اما نه برای تولید و رفاه عمومی، بلکه برای سرمایهگذاری انحصاری، انباشت زمین، ساختوساز تجملی یا صادرات سودآور.
بارها در ایران، بهدلیل نبود خریدار یا نبود صرفه اقتصادی برای دلالان، محصولات کشاورزی سالم و قابلمصرف نابود شدهاند. نمونهها:
معدومسازی سیبزمینی در استانهای غربی، رها کردن گوجه و هندوانه در جادهها،و نابود کردن گندم با کیفیت برای واردات دانههای خاص از روسیه
پس همانطور که کروپتکین میگوید، “وفور” و “انحصار” نهتنها موجب رفاه نمیشود، بلکه چون سود را تهدید میکند، تولید متوقف یا نابود میشود.
✍️: Rebellion(m.n)
One response to “انتقادات کروپتکین به سرمایه داری، و تطبیق آنها (فریب وفور) با جنایات اقتصادی جمهوری اسلامی”
ثروت تولید نمیشه، بلکه منتقل میشه.