میخائیل باکونین (فیلسوف آزادی)؛ صدای انسانی که علیه قدرت عصیان کرد.
در روزگاری که آزادی را با فرمانپذیری اشتباه میگرفتند، و عدالت را در چهرهی قانون مسخشده میجستند، او از آنانی بود که برخاست و با صدای بلند اعلام کرد:
“هیچ قدرتی، حتی اگر به نام خیر باشد، سزاوار اطاعت نیست.”
دیروز، سالروز تولد میخائیل باکونین بود؛ متفکر بزرگ آنارشیست، انسانی که همه چیز را در پرتو آزادی سنجید و هیچ نهادی حتی نهاد های انقلابی را از نقد مصون ندانست.
او هشدار داد که “دولت، حتی اگر از دل انقلاب برآید، دیر یا زود به دشمن مردم بدل میشود”.
و این هشدار، برای زمانهی ما، بیش از هر زمان دیگر ضروریست.
باکونین، آنارشیسم را نه تخریب کور، بلکه ساختن نظمی نوین بر پایه همکاری، برابری، و آزادی میدانست.
در جهان او، انسان نه رعیت بود، نه تابع، نه ابزار؛ بلکه موجودی آگاه، کنشگر و آزاد.
او نوشت:
“اگر خدا وجود داشته باشد، باید او را نابود کرد؛ چرا که هیچ قدرتی بالاتر از وجدان انسانی نیست”.
این جمله، دفاعی عمیق از استقلال فردیست در برابر هر سلطهی ماورایی یا زمینی،که به جرات می توان گفت “بزرگترین حمله به دین است”.
در دنیای امروز، آنارشیسمِ باکونینی شاید بیش از همیشه، الهامبخش است:
▪ زمانی که دولتها مرز میسازند، او از همبستگی جهانی میگوید.
▪ زمانی که قدرت، آزادی را گروگان میگیرد، او به کنش جمعی بدون رهبر باور دارد.
▪ و زمانی که سرمایهداری، انسان را به کالا تبدیل میکند، او از کرامت انسانی سخن میگوید.
▪ او اعتصاب را از عوامل بنیادین انقلاب فریاد زد، و حال که در فضای شورانگیز و غرورمندانه اعتصابات هستیم، اعتصابی از جنس شب بیداری های پشت کامیون، بد نیست به نقل قولی از او در این زمینه اشاره کنیم:
«هر اعتصاب واقعی، پیشدرآمدی برای انقلاب است. کارگر در لحظهای که از کار میایستد، میآموزد که بدون او چرخهای جامعه نمیچرخند. این آگاهی، آغاز آزادی است.»
نامههایی به یک فرانسوی درباره بحران کنونی(میخائیل باکونین)
امروز، اگر به عدالت، آزادی، برابری و کرامت انسانی میاندیشیم، باید باکونین را نه فقط بهعنوان یک اندیشمند، بلکه بهعنوان یادآور این حقیقت بنیادین بشناسیم: آزادی، آغاز است؛ نه پاداش.
✍️: Rebellion(m.n)