نه به جنگ‌ دولت‌ها، آری به مبارزه برای آفرینش جوامع آزاد


نه به جنگ‌ دولت‌ها، آری به مبارزه برای آفرینش جوامع آزاد

تحلیلی آنارشیستی درباره تشدید جنگ‌افروزی رژیم های ارتجاع مذهبی و امپریالیستی در خاورمیانه.

این جنگ تازه‌ای نیست؛ آن‌چه امروز در فلسطین، ایران و افغانستان رخ می‌دهد، ادامه‌ی جنگی است که سال‌ها پیش آغاز شد. جنگی که هرگز تنها نظامی نبوده، بلکه پیش از هرچیز اقتصادی، ایدئولوژیک و اجتماعی بوده است. جنگی برای سلطه، برای کنترل، و برای نابودی هر آن‌چه که بوی رهایی و خودمختاری از آن به مشام برسد.

در میان این آتش و خون، مردم‌اند که می‌سوزند. رکود اقتصادی، سرکوب ساختاری، مهاجرت اجباری، بمباران بی‌وقفه، تحریم‌های فلج‌کننده و کشتار گسترده، بهای واقعی این جنگ‌هاست که نه دولت‌ها، بلکه مردم عادی در ایران، افغانستان، فلسطین و دیگر نقاط منطقه می‌پردازند.

ما، به‌عنوان آنارشیست‌های برخاسته از این جغرافیای ستم‌زده، وظیفه داریم موضعی شفاف و رادیکال اتخاذ کنیم. موضعی که بر پایه‌ی انکار هرگونه اقتدار متمرکز بنا شده و هیچ دولت، هیچ حزب و هیچ قدرتی را “نماینده‌ی مردم” نمی‌داند.

اقتدار، شر مطلق است؛ از هر سو و در هر شکل

از منظر ما، تاریخ همواره ثابت کرده است که دولت‌ها—چه اسلامی، چه سکولار، چه چپ‌گرا، چه راست‌گرا—ساختارهایی فاسد و سرکوب‌گرند. همان‌طور که آنارشیست‌های قرن گذشته هشدار دادند، قدرت متمرکز دیر یا زود به ابزاری برای استثمار، کنترل و کشتار بدل می‌شود. تجربه جمهوری اسلامی، ارتش صهیونیستی اسرائیل، و دخالت‌های نظامی آمریکا، همگی گواهی‌ست بر این واقعیت تلخ.

تحلیل‌های موجود، چه در فضای سیاسی و چه در فضای مجازی، اغلب آشفته و یک‌سویه‌اند. برخی همچنان در توهم محور مقاومت غرق‌اند، گویی حکومت‌هایی مانند جمهوری اسلامی یا طالبان، نیرویی “ضد امپریالیستی” هستند. اما اینان، فرزندان مستقیم جنگ سرد هستند؛ زاده‌ی تقابل قدرت‌های جهانی، برای سرکوب هرگونه انقلاب مردمی واقعی.

نقش رژیم‌های نیابتی و بحران ساختگی در خاورمیانه

نمی‌توان درک روشنی از وضعیت کنونی داشت، مگر آن‌که ریشه‌ها را کاوید. از سپردن افغانستان به طالبان گرفته، تا تقویت حزب‌الله و حماس توسط جمهوری اسلامی، سپردن قدرت به شاخه های جهادی القاعده در سوریه و نیز اشغال‌گری آشکار اسرائیل در فلسطین—همگی بخشی از بازی بزرگ‌تری هستند: تثبیت هژمونی سرمایه‌داری جهانی.

اسرائیل از بدو تأسیس (۱۹۴۸) پروژه‌ای اشغال‌گرایانه را آغاز کرد، با هدف حذف تدریجی مردم فلسطین از سرزمین خود. این پروژه، برای پیش‌برد، به “دشمنانی قابل نمایش” نیاز داشت: گروه‌هایی مانند حماس و حزب‌الله، که نه تنها استقلال ندارند، بلکه به‌وضوح در زمین قدرت‌های منطقه‌ای بازی می‌کنند. نتیجه؟ آوارگی میلیون‌ها فلسطینی، تخریب زیرساخت‌های مدنی، و توجیه کشتار تحت عنوان “مبارزه با ترور”.

در سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران، مانند طالبان و القاعده، نتیجه سرمایه‌گذاری مستقیم غرب در دوران جنگ سرد است. آمریکا و متحدانش، در دهه‌ی ۱۹۷۰، برای مهار نفوذ شوروی، اسلام سیاسی را مسلح و تقویت کردند. امروز، همان نیروها، پس از بی‌خاصیت شدن کمونیسم دولتی و ادغام  در سیستم، جایگزین خطر سابق شده‌اند—تا در وقت مناسب، یکی پس از دیگری منهدم شوند، و جای خود را به استراتژی‌های نوین کنترلگر منطقه دهند.

ما در کنار مردم‌ایم، نه دولت‌ها

نه رژیم ارتجاع اسلامی و گروه های نیابتی آن پشتیبان وحامی فلسطینیان بوده اند،

نه رژیم صهیونیستی خواهان صلح و ثبات در منطقه،

نه ایالات متحده در پی گسترش دمکراسی واقعی است؛

بلکه همه  نقش مهره هایی را بازی می کنند که به پیشبرد اهداف ضد انسانی و اشغالگرانه سیستم سرمایه داری سرعت می بخشند.

آن‌چه در خاورمیانه جریان دارد، نه جنگی برای عدالت است، نه نبرد برای رهایی. بلکه تئاتری خونین است برای منافع استراتژیک قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای.

رژیم صهیونیستی با استفاده از فاجعه ۷ اکتبر به‌دنبال مشروعیت‌بخشی به نسل‌کشی در غزه است. جمهوری اسلامی نیز با حمایت از گروه‌های نیابتی، در پی افزایش قدرت منطقه‌ای و مهار اعتراضات داخلی‌ست. آمریکا نیز همچنان در پی حفظ توازن قوا به نفع نظم سرمایه‌داری جهانی‌ست.

ما آنارشیست‌ها، هیچ امیدی به هیچ‌کدام از این بازیگران نداریم. نه اسرائیل، نه جمهوری اسلامی، نه آمریکا، نه گروه‌های مسلح فرقه‌گرا—هیچ‌کدام نماینده‌ی خلق‌ها نیستند. همه، جزئی از سازوکار سلطه‌اند.

آنارشیسم، بدیل واقعی: خودسازماندهی، همبستگی، و کنش مستقیم

ما به یک بدیل باور داریم: خودسازمان‌دهی جوامع انسانی، بر پایه‌ی آزادی، برابری، و همبستگی فراملیتی . جامعه‌ای بدون دولت، بدون مرز، بدون ارتش، بدون حزب. جایی که تصمیم‌گیری از کمیته های خودسازماندهی شده مردم باشد،  نه در اتاق‌های تاریک قدرت.

از خیابان‌های تهران و کابل، تا خرابه‌های غزه و اردوگاه‌های آوارگان، یک چیز روشن است: مردم هرگز امیدی به دولت‌ها ندارند، ولی در دل این ناامیدی، بذر یک جهان نو کاشته می‌شود. جهانی که در آن مبارزه برای آزادی، فراتر از مرزها، نژادپرستی، و ایدئولوژی‌های فریبنده، ما را به هم پیوند می‌دهد.

یک جهان، یک مبارزه

ما در کنار زنان و مردان آزادی خواه فلسطین، ایران، افغانستان، و همه‌ی ستمدیدگان جهان ایستاده‌ایم. در کنار زنانی که سلاح مقاومت‌شان، صدای فریادشان است. در کنار کارگرانی که از چرخ دنده‌های این ماشین سرمایه جان سالم به در نبرده‌اند. در کنار کودکان گرسنه‌ای که قربانی بازی‌های سیاسی شده‌اند.

مبارزه ما نه برای جایگزینی یک قدرت با قدرتی دیگر، بلکه برای نابودی ساختار سلطه در تمام اشکال آن است.

نه به دولت. نه به سرمایه‌داری. آری به آزادی. آری به همبستگی. آری به کنش مستقیم.

جبهه آنارشیستی